ویرگول
ورودثبت نام
رام
رام
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

عنوان ندارد | نخون شخصیـه

سلام به قسمت چهارم از " نخون شخصیه " خوش اومدید

امروز در خدمت شما هستم در گفتگویی بدون سانسور که حاصل ترشح دوپامین در اعماق مغزمه


دوپامین که همتون ماشالا میدونید چیه اون موقع که من راجع دوپامین تحقیق میکردم هیچکس نمیدونست چیه 16 سالم بود اون زمان ؛ الان همه هورمون باز شدن برا ما ؛ البته اینم بخاطر مطالعه نیست بخاطر اینه که همه مشکل روانی پیدا کردن رفتن سراغ روانپزشک ؛ قرصاشون رو سرچ کردن به سروتونین و دوپامین رسیدن مجبور شدن بفهمن چی به چیه


میدونستی یه ژن کشف کردن که " مدیر " ها دارنش ؛ بهش فکر میکنم لقب ژن " مدیر " داده بودن که کسایی که این ژن رو دارن دوپامین بیشتری بدنشون تولید میکنه و اکثرا هم کارفرما یا مدیرا این ژن رو داشتن

بگذریم ؛ من تو 24 سالگی دیسک کمر گرفتم و الان در 27 سالگی همچنان درگیرشم درمانی هم نداره باید فقط مراقب باشی ولی هرازگاهی خودش حال نکنه اون مهره ای که زده بیرون فشار میاره به عصب سیاتیک که وسط ستون فقراته ؛ بعد درد تا از بالای ماتحتت تا پایین پاهات شروع میکنه رژه رفتن

قرار بود امروز یگانه دوستم بیاد خونمون بشینیم با هم یوتیوب ببینیم و ایده برا ساخت یوتیوب پیدا کنیم اخه خیلی دوست دارم تولید محتواکنم بعد چون دیسکم گرفته اولین بارم بود که یگانه میخواست بیاد خونمون نمیخواستم بعنوان یه " مرد " لنگ لنگ راه برم جلوش یا نتونم خم شم یا قیافم از درد ازرده باشه

برا همین بهش گفتم قضیه اینه کمرم درد میکنه میترسم بهت خوش نگذره میخوای نیا و تف انداختم به شانسم که بعد این همه مدت یکی میخواست بیاد خونمون خوش بگذرونیم باید صاف امروز کمرم بـــگا بره بعد یکم گذشت دیدم هم کمرم بهتره هم دلم نمیاد این فرصت رو از دست بدم ؛ بیادم 2 پیک نجسی میخوریم و راستی پادTHC دار هم خریدم ZAZA اسمش اونم میکشیم دیگه درد یادمون میره خلاصه کلی با خودم کلنجار رفتم ک بهش بگم بیاد یا نه ؛ اخر سر دوپامین لعنتی امون نداد و بهش گفتم " بیـا کمرم بهتره " ....

خب منم دقیقا وسط نوشتن این متن بودم و به این فکر میکردم که برم حموم پشمای زیر بغلم رو بزنم بالاخره کاره دیگه یهو دیدی گرم شد مجبور شدم لباسمو در بیارم :) :) :) :)

تو این فکرا بودم که نوتی تلگرام دینگ .... ؛ پیام اومد از طرف یگانه و نوشت :

raamin

mamanjoonam dare miyad khonmooon

که این یعنی تشریف نمیاره و برنامه کنسل میشه ... بعله

میدونی چی منو جذاب میکنه ؟ اینکه خیلی خودمم اینکه واقعا خودمم اینکه از قصد حرفی رو کم و زیاد نمیکنم برام مهم نیست چه فکری راجعم بشه ؛ همینم دیگه خیلی همینم زیادی همینم که هستم !!

البته این خیلی بده ها ؛ تمام وقار و غرور و سنگینی شخصیتت رو از دست میدی

اتفاقا تو این فکرم یکم خودمو سر سنگین تر کنم ؛ چوس کلاس بزارم ؛ عکسای سیاه سفید شیر کنم اینستاگرام بجای لب تاپ HP برم مک بوک بخرم که به هیچکارم نمیاد ولی خب کلاس داره دیگه استوری نزارم متن بنویسم و کسکلک کنم و بامزه ی گوگولی باشم .... بشم همون رامین 22 ساله ی مغرور و سر سنگین و جذاب که همه دخترا براش سرو دست میشکوندن فکر میکردن عجب گهیه حالا انقدر خودشو میگیره ....

یا شایدم همین گه بمونم همین گهی که وقتی اینو میخونی حس میکنی طرفت هیچی بارش نیست ادم حسابی نیست هیچ گهی نیست ؛ اهل مطالعه نیست ؛ کارو بار نداره ؛ مفنگیه ؛ همین وایب رو میدم دیگه مثلا اگه با یه جمله از کامو و بوکوفسکی شروع میکردم احتمالا فکر میکردی عن خاصی ام

البته تنها جمله ای که روی سنگ قبر بوکوفسکی نوشته شده ؛ روی گردنم تتو شده

ولی کی این چیزارو میفهمه ؟ مردم دنبال چیزی ان که دوست دارن ببینن نه دنبال حقیقت

شامپو حقیقت رامین برای ادمای خشک و بی حالت

بای


دلنوشتعنوا نداردشخصیهرامین
حاصل ترشحات مغزی که دچار اختلال دوپامین است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید