سخنرانی … میتونه یه کنفرانس باشه در مورد تاثیر گازهای گلخانه ای به لایه ی اوزون و یا میتونه صحبت در مورد کسی باشه که فوت کرده و ۱ سال از فوتش میگذره . هزاران مقاله و محتوای آموزشی وجود داره در مورد اینکه چجوری سخنرانی مون خوب پیش بره . چجوری حوصله سربر نشه ؟ یا چجوری استرس مون رو کنترل کنیم ؟
امروز هر چه اندوخته داشتم استفاده کردم چون میخواستم سخنرانی کنم در یک جمعی که همه شون فامیل بودن. فامیل های نزدیک (غیر از یکی شون البته ) فامیل هایی که باهاشون اسرار و جیک و پوک مشترک داریم!
اولین سالگرد پدر بزرگم بود . تو چهلمش هم خودم صحبت کرده بودم . سالگردش ۱۲ تا مهمون بیشتر نداشت چراکه تو این کشور ما همینقدریم . سخنرانیم رو تمرین کرده بودم و حسابی روش فکر کرده بودم . مامان بزرگم دوست داشت مداح بیاره ولی مامانم دوست نداشت . من میدونستم که احتمالا کسی به جز من از پسش بر نمیاد.
با صحبت هام همه رو احساساتی کردم . نوسان ایجاد کردم . شوخی کردم و صمیمانه حرف زدم .
مقدمه چیدم و بعد ازش خاطره تعریف کردم و خاطره ش در مورد نترس بودن بود .
بعد ربطش دادم به اینکه وقتی مریض شد بزرگترین ترسم شد از دست دادنش و سال پیش مجبور شدم اون ترس رو زندگی کنم . در نهایت چیزی که سال پیش نمیدونیستم ولی الان میدونم اینه که تو وجود تک تک ما زنده ست . ما هر بار قبل اینکه آب جو بخوریم یادش میکنیم . ( بابا بزرگم الکل رو دوست داشت و منم دوستش دارم) وقتی یه موقعیت پیش میاد میگیم اگه بابا ممد بود چه فکری میکرد یا میگفت چیکار کنیم ؟
آدم در نهایت فانی بودن میتونه جاویدان باشه و نامیرا تا موقعی که انقدر همه دوستش داشته باشن .
به نظر خودم سخنرانی خیلی خوبی بود . خصوصا اینکه میدونستم توجه مخاطب ها رو جلب کردم و همه رو به جاش احساساتی کردم و در نهایت صحبت هام رو با امید تموم کردم .
تعریف های زیادی شنیدم اما … اما داییم ؟ چیز خاصی نگفت . داشت فیلم میگرفت . برام مهم بود که اون چیزی بگه راستش … البته اینم بگم که داییم سر چهلم هم چیزی نگفت . شب به بابام گفتم نظرت در مورد صحبت های امروزم چی بود ؟ گفت خیلی خوب بود (با کلی تعریف دیگه)ولی سر بخش آب جو میخوریم شاید بهتر بود نگی . من واکنش داییت رو که دیدم این حس رو کردم .
هزاران محتوا و مقاله در مورد سخنرانی موفق وجود داره اما تو هیچ کدومش نمیگه سخت گیر ترین قاضی های صحبت شما همونایی هستن که هراس دارن از قضاوت بقیه . تو هیچ کدومش نمیگه مهمه خودتون قدر تلاشها و زحمات تون رو بدونین چون در نهایت مهم نیست شما چی ها میگین . همیشه توی جمع قراره کسی از یک جمله یا حرف شما بدش بیاد !
همون شوخی ای که شما میکنید (و البته باید بکنید) تا یخ جمع شکسته بشه ممکنه دقیقا همون حرفی باشه که یکی رو شوکه کنه ! همون جمله ای که میگین تا جو رو صمیمی کنین ممکنه همون چیزی باشه که به یکی بر بخوره !
تو هیچ دستور پخت سخنرانی ای نمیگن چجوری پادزهر قضاوت بقیه رو پیدا کنیم !