خواننده عزیز، اگه با بحث شخصیت شناسی بر اساس MBTI آشنایی نداری میتونی از منابع زیر استفاده کنی. اگه روی هر کدوم از سایت های زیر کلیک کنی به صفحه مربوط به تیپ شخصیتی INTJ در اون سایت هدایت میشی و میتونی در مورد این تیپ شخصیتی اطلاعات بیشتری بدست بیاری.
سایت 16Personalities و سایت تیپ شناسی نوین
سایت irselfmade، سایت کاربوم، سایت دانش زار و سایت تبیان
کتاب تیپ شناسی کاربردی اثر آرسام هورداد (برای ورود به MBTI حتما مطالعه شود)
کتاب قدرت سکوت اثر سوزان کین (برای درک بیشتر فاکتور درون گرایی حتما مطالعه شود)
خب اگر منابع بالا رو مطالعه کرده باشی متوجه میشی که تیپ شخصیتی INTJ (استراتژیست یا معمار) چه خصوصیاتی داره و نحوه برخوردش با دنیای بیرون چجوریه، پس دیگه من مباحث آکادمیک و پایه ای رو توی این مطلب تکرار نمی کنم و مستقیم میرم توی بحث شخصیت INTJ و نحوه تقویت نقاط ضعفش.
حتما تا به حال با این موضوع روبه رو شدین که نظریات خلاقانه و پیچیده ای توی ذهنون هست و نمی تونید به بقیه بگید، چون اونا حرف هاتون رو نمی فهمن! خب شاید از نظر شما مسئله ساده به نظر بیاد اما وقتی اونو برای کسی تعریف می کنید با یک نگاه تعجب برانگیز آشنا مواجه میشن و از ادامه دادن بحث دلسرد و پشیمون میشین. خب این یه چیز طبیعی و برای اکثر INTJهاست که در هر شرایطی ممکنه اتفاق بیفته و شما رو ناراحت کنه. بهتون پیشنهاد می کنم حتما قبل از اینکه موضوع رو مطرح کنین به چند نکته توجه کنید:
پیشنهاد من: در صورتی که روی این بخش ها کار نکنید (یا حوصله اش رو ندارین) بهتره اصلا حرف نزنین؛ چون بعدا دردسرهای زیادی به دنبال خودش داره!
چون شما اغلب اوقات از مغزتون به جای قلبتون پیروی می کنید و نگاهی منطقی به موضوعات دارید، این سبب میشه حتی برای ابراز احساساتتون نیاز به دلیل منطقی داشته باشید. درسته که شما اغلب احساسات خودتون رو ابراز نمی کنید (یا نمی تونید بکنید) و این یه چیز طبیعی در تیپ شخصیتی INTJ هستش اما انسان یه موجود قابل انعطاف هستش و میتونه خودش رو با محیط هماهنگ کنه، پس شما باید حتی به زور هم شده از خودتون یه احساسی نشون بدید تا اطرافیان شما تعجب نکنن و نگن که شما یه آدم بی عاطفه، مثل سنگ و متمایل به روبات ها در فیلم های علمی-تخیلی (Science fiction) هستین! ازتون انتظار ندارم که خودتون رو یه آدم احساسی نشون بدید، همین که بعضی جاها یه لبخند کوچولو بزنید و در چهرتون یه تغییری ایجاد کنید کفایت میکنه؛ برای تمرین میتونید از آینه کمک بگیرید و توی اون به صورتتون فرم های مختلف بدید و فکر کنید که در شرایط احساسی بقیه چیکار می کنن و شما هم کمی از رفتار اونا الهام بگیرید. البته داشتن یه مجموعه جمله احساسی از پیش آماده شده در مغزتون هم میتونه به عنوان مکمل به شما خیلی کمک کنه.
نیمی از مردم و حتی در برونگراترین جوامع حدقل یک سوم مردم درونگرا هستند.
پروفسورکارل گوستاو یونگ (Carl Gustav Jung) که روان پزشک و فیلسوف اهل سوئیس بود جزو اولین کسانی بود که به درونگرایی پرداخت.
در مدل یونگ، درونگرایی و برونگرایی یک ویژگی دوگانه یا دوقطبی (Dichotomy) محسوب میشه. به این معنا که شما یا درونگرا هستید یا برونگرا. با تعریف یونگ، درونگرایی به این معناست که توجه و علایق و دغدغههای فرد، به احساسات و افکار و دنیای درونی اون معطوف است.
در مقاله های تخصصی تر هم به این موضوع اشاره شده که برای فرد درون گرا زندگی ذهنی جذابیت بالایی داره و فرد درون گرا از خلوت کردن با خودش انرژی می گیره و در تعامل با دیگران، انرژی خودش رو از دست میده. خب با توجه به این تعریف شما باید به این نکته توجه داشته باشید که شما برای بازیابی انرژی حتما نیاز دارید که یه مدت زمانی رو با خودتون خلوت کنید اما سعی کنید به روابط بیرونی خودتون هم توجه کنید. برای مثال وقتی که دوستانتون زنگ میزنن و میگن که بیا با هم بریم کافی شاپ، احتمالا شما ترجیح میدید که توی خونه بمونید و کتاب مورد علاقه تون رو مطالعه کنید یا فیلمی که دوست دارید رو ببینید اما باید سعی کنید به ارتباطات بیرونی خودتون هم اهمیت بدید و بدونید که همیشه ترجیحات شما با اینکه کاملا قابل احترام هستن اما در بلندمدت ممکنه به روابط اجتماعی شما ضربه وارد کنن؛ ضمنا اگر فقط این ترجیحاتتون رو که به شما میگه که بیشتر اوقات توی خونه بمونید و کمتر با دیگران ارتباط برقرار کنید رو دنبال کنید باعث میشه که وقتی (به هر دلیلی) به روان شناس مراجعه کنید اونا احتمالاً به شما برچسب اختلال شخصیتی بزنن، مثل اختلال شخصیت اجتنابی یا دوری گزین (Avoidant personality disorder). داشتن این تعادل بین دنیای بیرون و درون خیلی مهم هستش و در صورتی که حواستون نباشه می بینید که به طور ناخودآگاه از بقیه فاصله گرفتید و تک بعدی شدید، این میتونه شما رو وارد یه چرخهِ تخیلِ بی پایانِ غیرواقعی بکنه؛ که در نتیجه باعث میشه در تصمیم گیری هاتون جوانب رو به درستی بررسی نکنید و ایده هاتون غیرقابل اجرا بشه چون دریافتی از محیط پیرامون ندارید. متاسفانه حتی اگر شما این نکات رو رعایت کنید باز هم جامعه افراد برونگرا رو به شما ترجیح میده و سعی میکنه از شما یه شخصیت برونگرا بسازه در صورتی که شما نمی تونید برای مدت طولانی تظاهر کنید و درصورتی که این کارو بکنید این میتونه وضع سلامتی روانی تون رو تحت تاثیر قرار بده و براتون مشکلاتی ایجاد کنه چون تایپ (Type) در اصل غیرقابل تغییره و فقط میشه اون رو در محیط اجتماعی جور دیگه ای نشون داد. برای مثال میشه گفت که مثلا موهای شما مشکی رنگ هستش و شما در طول زندگی بارها و بارها سعی می کنین با رنگ مو اون رو رنگ کنید تا جور دیگه ای به نظر بیاد ولی در واقع وقتی دوباره موهاتون رشد کنه بازم همون رنگه. پس تا حدی که میتونید سعی کنید که جوری که جامعه ازتون انتظار داره رفتار کنید اما یه جایی خط قرمز وجود داره و خودتون هم متوجه اش میشید، از اونجا فراتر نرید و بدونید که شما همیشه یه درونگرا هستید و این هیچ عیب و ایرادی نداره بلکه جامعه هستش که از قرن بیستم و زمان صنعتی شدن آمریکا، برونگرایی رو معیار در نظر گرفته و شما نباید فکر کنید که مشکل از شماست. در نتیجه سعی کنید در عین درونگرا بودن کمی هم از برونگراها تقلید کنید تا جامعه شما رو بهتر بپذیره؛ اما در این مسیر به خودتون فشار نیارید و اون چیزی که هستید رو بپذیرید.
نگاه شما به مسائل و موضوعات سیستمیه یعنی یه جورایی برای شما موقعیت جدید تقریبا بی معنی هستش، چون تیپ شخصیتی INTJ با هر چیزی که مواجه میشه احتمالا بارها و بارها اون رو آنالیز کرده و در نتیجه چیزی براش غافلگیرکننده نیست. شما نمی تونید موقعیت ها رو سیستمی نبینید، پس در طول زندگی تون عادت می کنید که همه موضوعات و مسائل رو از دریچه همین لنز نگاه کنید. در نتیجه شما قادرید علت العلل و ریشه اصلی و بنیادین مسائل رو متوجه بشید و همین ویژگی به شما کمک میکنه که وقتی وارد موقعیتی میشید بتونید از دل اون موفقیتی بدست بیارید اما این نوع نگاه در بعضی جاها ممکنه کار دستتون بده. برای مثال توی کلاس درس ممکنه یکی از همکلاسی هاتون یه جوک (از نظر شما بی مزه) تعریف کنه و بقیه بخندن و شما با همون نگاه متفکرانتون به بقیه نگاه کنید. خب اینجا به نظرتون به دوستتاتون چه حسی دست میده؟ اونا فکر میکنن که شما غیر طبیعی هستین و مشکلی دارین. شما میتونید با یه لبخند یا خنده ساختگی این حس و احساس رو ازشون دور کنید و دیگه دچار مشکل نشین. درسته که با دیدگاه منطقی شما اون جوک اصلا خنده دار نبود اما فکرشو بکنید که با یه کار به این سادگی میتونید دل بقیه رو بدست بیارید. من خودم موافق ادا درآورن و تظاهر کردن شما نیستم اما شما نمی تونید یک ساعت بشینید و از اینکه INTJها اینطور هستن و شخصیت شما اینطوریه حرف بزنید.
قوانین، محدودیتها و سنتها مورد نفرت گونه شخصیتی معمار هستند. همه چیز باید در معرض پرسش و ارزیابی مجدد قرار گیرد و اگر معماران راهی پیدا کنند، اغلب یکجانبه دست به کار میشوند و ایدهها و روشهای خود را که از لحاظ فنی برتر، غیرمعمول و گاهی اوقات بیرحمانه و تقریباً همیشه غیرسنتی هستند را به اجرا میگذارند.
در جهانی که ما حتی با خودمون اختلاف داریم، پس حتما با بقیه اختلاف خواهیم داشت! شما با توجه به اینکه قادر به درک مفاهیمِ پیچیدهی تئوریک و مشتاق سروکله زدن با مسائل و چالشهای دشوار هستید پس احتمالا بیشتر درگیر موضوعات فلسفی و علمی میشید. سعی کنید با افرادی که مثل خودتون هستن درباره این جور موضوعات صحبت کنید تا فرد مقابل توانایی استدلال های سنگین مثل شما رو داشته باشه و شما رو در بحث و گفت وگو ناامید نکنه؛ البته پیدا کردن این جور آدما خیلی سخته ولی امیدوارم با سعی و تلاشتون بتونید فرد مناسبِ مقابلتون رو پیدا کنید. غالبا این نوع تیپ شخصیتی روحیه ندانم گرایی (agnostic) دارند و برای قبول هر موضوعی نیاز به دلیل و سند محکم و قابل اطمینان دارند.
این نوع تیپ شخصیتی کمی بیشتر درگیر بیماری های روانی مانند افسردگی میشه که این نوع بیماری ها شما رو به طرف یه حالت انفعالی و حتی پرخاشگر میبره و باعث میشه نتونید به کارهای روزمره تون برسید. شما باید به این نکته توجه کنید که خواب منظم میتونه به شما کمک کنه، ممکنه شما هم جزو شب بیدارها (کسانی که اغلب روز را می خوابند و شب ها فعالیت میکنن) باشین و دیگران بهتون بگن باید برنامه خوابت رو عوض کنی و روزها بیدار باشی. خب بهتره که یک هفته سیستم خواب تون رو تغییر بدید و سعی کنید روز بیدار باشید و شب ها خواب؛ اما اگه دیدید که واقعا نمی تونید با این سیستمِ روزبیدار به کارهاتون برسین به همون حالت قبلیتون برگردین چون معمولا نمی تونید با این وضعیت کنار بیاید. رژیم غذایی مناسب و ورزش کردن هم میتونه به شما در تندرستی و مراقبت از بدنتون کمک کنه تا هر چه قدر خواستین از مغزتون کار بکشید :) و اما به این نکته توجه داشته باشید که افسردگی با اضطراب و استرس و حتی خشم و عصبانیت همراهه و شما رو میتونه کاملا از پا دربیاره. نکته مهم این هستش که شما باید حتما درباره نحوه کنترل اضطراب، استرس، افسردگی و خشم و عصبانیت تحقیق کنید و با نگاه تحلیلی خودتون استراتژی مناسب برای پیشگیری و برخورد باهاش رو پیدا کنین. البته افسردگی خیلی بیماری قویی هستن و ممکنه شما نتونید به تنهایی باهاش مبارزه کنید، در این صورت حتما از یه روان پزشک کمک بگیرید و با مصرف داروهای مربوط به اضطراب و افسردگی بهش غلبه کنید. اما به شما خیلی مراجعه به روان شناس توصیه نمیشه چون شما معمولا بیشتر از دیگران برای حرف های خودتون ارزش قائل هستید و در این زمینه خیلی سخت میشه با شما ارتباط برقرار کرد، پس اگه به روان شناس مراجعه می کنید سعی کنید یه فرد خبره و کاربلد که بتونه با منطق خودتون با شما صحبت کنه رو پیدا کنید.
تیپ شخصیتی INTJ در شرایط های مختلف ممکنه که دچار استرس بشه و این استرس اون ها رو به شدت ناراحت و اذیت میکنه، در ادامه چندتا از این موارد استرس زا رو با هم بررسی می کنیم:
ممنون میشم که نظرات، انتقادات و پیشنهادات خودتون رو برام توی کامنت ها بنویسین :)