انسان روزمره
انسان روزمره
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

زندگی ، افتخار ، مرگ

گاها مسائل مهمی دامن گیر ما میشوند ،

برای مثال جدالی که میان زنده ماندن و مرگ پیش می آید.

بگذارید واضح تر بگویم ؛ گاها اندیشیده ام که چند متر طناب برایم کافیست.

من از دسته افرادی هستم که معتقدم افتخاری در این دنیا نیست ، زیرا چیز ماندگاری در این دنیا وجود ندارد.

از نظر فردی مثل من مرگ افتخار است و زندگی راه رسیدن به افتخار.

شاید حرفم را کج متوجه شوید ؛ مثالی می آورم : شخصی که در طول عمرش هیچ کار مفیدی نکرده با مرگش به افتخار نمیرسد ، شخصی که در عمرش جلوی ضایع شدن حق بقیه را نگرفته با مرگش به افتخار نمیرسد و یا حتی شخصی که در طول عمرش دست یک نیازمند را نگرفته...

منظورم از این که زندگی راه افتخار است اینست که : من نمیدانم پس از مرگ به کجا خواهیم رفت یا به چه مبتلا میشویم (البته ادیان حرف های زیادی در این باره زده اند) اما میگویم حتی اگر مرگ ما به خوابی ابدی منتهی شود ، خواب با آرامش افتخار این تن های رنجور و خسته مان خواهد شد.

زندگی راه رسیدن به افتخار است ؛ روشی که زندگی میکنیم مارا به سعادت میرساند.

یاری کردن ، بی چشم داشت مهربان بودن ، رفیق بودن برای بقیه و چه و چه و چه...

یکسری میگویند «دلت خوش است بابا ، دنیا پر گرگ است» ، و دقیقا همین باعث میشود که انسان مهربان لایق افتخار باشد.

میدانم و درک میکنم که مابقی ممکن است شما را در دل و بر زبان احمق بدانند ، اما افتخار خود را ضایع نکنید.

با احترام ،

"کسی که زیاد حرف میزد".

زندگیافتخارمرگدیدگاه
یک انسان روزمره در زندگی و جهان روزمره خویش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید