موسیقی نوایی است که روح ما را نوازش می دهد. بخصوص اگر با شعری آسمانی همراه باشد کمک می کند روح با این دو بال (شعر و موسیقی) به پرواز درآید. از خوانندگانی که به ابن مهم اهمیت میدهد و با وسواس شعر های خود را انتخاب می کند علیرضا عصار است. او در اولین البوم خود با نام کوچ عاشقانه در سال 1378 اشعاری از مولانا را با همکاری فواد حجازی خواند.
او در این آلبوم اثری با نام انسانم آرزوست را روی غزلی از مولانا اجرا کرده که به واقع روح را پرواز میدهد. این اثر زیبا را می توانید از اینجا دانلود کنید
در این مطلب قصد داریم نگاهی جدید به این اثر داشته باشیم. از منظر خود الهی (یا انچه در مکتب روانشناسی یونگ به آن Self گفته می شود. در این مکتب Ego ذهنیت شماست پازلی که از کودکی تاکنون در مورد خودتان ساخته اید و در مقابل Self آن روح الهی شماست که ارزشهایی مثل عشق، آزادی، حقیقت برای آن اهمیت دارد). در واقع مولانا روح الهی خود را خطاب قرار می دهد و این غزل زیبا را تقدیم او می کند:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای روح الهی من رخ بنما!
از زیر زنگارها و آوارهای ذهن بیرون بیا و کمی خودت را نمایان کن که در این جهان شلوغ و پرهیاهو آرزوی دمی آرمیدن در باغ و گلستان خودم را دارم.
کمی با من سخن بگو تا از لب شیرین ات کلام الهی را نوش جان کنم و لذت ببرم. بیا و تو سخن بگو که از گفتگوهای لغو و بیهوده و مدام ذهنی (Ego) ملولم و حرف حساب شیرین چون قند تو را می خواهم.
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
ای زیباترین زیبایی!
از پشت ابر قضاوت ها، برداشت ها، ذهنیت ها، تعصب ها، خشم ها، حسدها و گمانها بیرون بیا که من مشتاق دیدن روی درخشان و پر از نور الهی تو هستم.
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرو برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
معشوق همیشه ناز دارد و عاشق نیاز و عاشق ناز معشوق را خریدار است!
ای دلبر جانان من که با ناز گفتی برو و مرا رها کن در حالی که تو از من مشتاق تری به این وصل (حدیث قدسی : اگر بندگانِ گناهکارم بدانند که چقدر مشتاق توبه و بازگشت آنان هستم، از شدت شوق میمُردند.) من دیوانه ناز کردن تو و عشوه های شیرین ات هستم، بیشتر ناز کن تا بیشتر لذت ببرم.
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
وآن ناز و باز تندی دربانم آرزوست
من به درگاه تو آمدم تا شاه شاهان، پادشاه جهان را ببینم و تو با ناز و تندی گفتی برو و شایسته تر شو! من دیوانه همان عتاب های روشنگر تو هستم. (روح الهی در مسیر رشد با قراردادن نشانه ها و اتفاقات هدفمند، مسیر صحیح را نشان می دهد. تمامی این رویداد ها یک هدف دارند و آن شایسته تر شدن ما و آشکار تر شدن گوهر وجود است.)
این نان و آب چرخ چو سیل بی وفاست
من ماهیم و نهنگم عمانم آرزوست
(این بیت از زبان روح الهی گفته می شود، در این اثر خوانده نشده، اما آنقدر زیبا بود که نتوانستم از آن گذر کنم)
این نعمت های مادی روزگار مانند سیل است. یک روز هست و یک روز نیست و من به دنبالش نیستم (سیل دوام ندارد و همیشگی نیست) زیرا که من چون ماهی و نهنگ (اشاره ظریف به اینکه با بالارفتن سطح خودشناسی ما ماهی ما به نهنگ تبدیل می شود) به دنبال دریای معانی هستم، دریای بیکرانی چون دریای عمان که گوهرها و رزق های بی پایانی دارد. (جای رو الهی خشکی نیست، او خوراکش با جسم فرق دارد و به دنبال رزق هایی از جنس آگاهی در دریای بی پایان الطاف الهی است)
والله که شهر بی تو مرا حبس می شود
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست
ای روح الهی من حتی اگر همه ی دنیا به فرمان من درآید و پادشاه آن شوم، اگر دمی بی تو باشم گویی در زندانم. آنقدر مشتاق تو هستم و با تو خوشحال و خوشبختم که حتی اگر درکنار تو آواره کوه و بیابان باشم پادشاه جهانم!
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
برای رسیدن به تو و بیرون کشیدنت از زیر آوارهای ذهنیات اراده ای پولادین نیاز است، مواجهه و غلبه بر دیوهای شهوت، خشم، طمع، حسد و دیگر نفسانیات شمشیری از جنس ایمان، عمل صالح و مداومت و پشتکاری از جنس علی (ع) و رستم دستان می خواهد!
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفت یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست
شیخ (نماد ادعا کنندگی) در بیرون از خودش در شهر به دنبال آن انسان کامل (روح الهی) اش می گشت. در حالی که قرار نیست بیرون اتفاقی بی افتد تا زمانی که درون را اصلاح نکنی
ره آسمان درون است پر عشق را بجنبان (مولانا)
ما به دنبال تئوری ها و نظریه ها، به دنبال حقیقت، بیرون از خود می گردیم. در حالی که اتفاقات بیرونی آیینه تمام نمای درون ماست.
من آرزوی آن کسی را دارم که در بیرون نایافتنی است.
یکدست جام باده و یکدست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
ای یار من! ای معشوق خواستنی من! می خواهم با تو و در کنار تو در حالی که از نعمت های بیکران الهی مست و مسرور هستم در زمین زندگی ام شادی و پایکوبی کنم. من مشتاق زندگی با چنین کیفیتی هستم.