محمدرضا قاری
محمدرضا قاری
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

عین آدمیزاد «نبودن»؛ مسئله فقط همین است!

در دنیایی که با چهار تا «تق‌تق»، آخرین ایده‌های جِف بِزوس برای عوض کردن «زمین» بازی و نگاه به خارج از این اتمسفر روی صفحه پدیدار می‌شود، و یا وقتی‌که یک تیتر جذاب را برای یادداشت دقیقه‌نودی‌ات، از یک ژورنال خارجی می‌قاپی، بعید به‌نظر می‌رسد که مجذوب نوشته‌های «آدم‌وار» هرروزه‌ی این و آن بشوی!

«اولین»ها معمولاً سخت بتوانند از دام کلیشه‌ها فرار کنند. تا می‌آیی بنویسی، ضبط کنی، یا حرف بزنی، یک «سرآغاز»، «برای شروع» و «اول بسم‌الله»، جای خودشان را توی باکس عنوانت باز می‌کنند و بعد از سه بار نوشتن و پاک کردن، آخر سر چیزی شبیه این عنوان از آب درمی‌آید!

«آدم‌وار» نوشتن/ حرف‌زدن/ آواز خواندن/ ... اگرچه پذیرفته شود، اما بعید است یقه‌ات را بگیرد و بکشاند درون استخر کلمات و اصوات و نُت‌ها. امروز دیگر همه نه‌تنها به‌دنبال یک حرف جدید، بلکه پیگیر قیافه‌ای جدید و صدایی جدید و لحنی جدید هستیم. دیگر آدم‌وار بودن شیدای‌مان نمی‌کند؛ حداقل ما ملتی که دقیقه به دقیقه اسکرول می‌کنیم تا شاید یک حرف جدیدتر برای شنیدن و بازگوکردن بیابیم.

در دنیایی که با چهار تا «تق‌تق»، آخرین ایده‌های جِف بِزوس برای عوض کردن «زمین» بازی و نگاه به خارج از این اتمسفر روی صفحه پدیدار می‌شود، و یا وقتی‌که یک تیتر جذاب و «نو» را برای یادداشت دقیقه‌نودی‌ات، از یک ژورنال خارجی می‌قاپی، بعید به‌نظر می‌رسد که مجذوب نوشته‌های آدم‌وار و هرروزه‌ی این و آن بشوی! آن‌قدر می‌گردی تا مخاطب، مدیر یا دانشجویت را یک‌جوری، با یک «شیوه‌ی جدید» به وجد بیاوری، نه دیگر آدم‌وار؛ شاید به‌طرزی «فراانسانی».

نوشتننوآوریخلاقیتتولیدمحتوا
MBAخوانده، دیتا آنالیست در Azki.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید