هی میگفت : اگر نشد چی؟ اگر قبول نکردن؟
جواب نمی دادم . فقط به پنجره نگا می کردم .
گفت متوجه ای؟
نگاهمو انداختم تو چشماش . یه پلک اسلو موشن زدم که یعنی سر جدت دس از سرمون بر دار .
غلط کردم . غلط کردن . به گور باباشون خندیدن .
بلا نسبت شما حواسشون نبود یه گهی خوردن و یه پیشنهادی ول کردن .
دس از سرم بردار . دارم تهوع میشم . اسهال . انقدر گیر نکن روش . یا میشه یا به درک .
برو ۴ تا تخم مرغ بنداز تو تابه بشه نیمرو ، کوفت ، زهرمار ...