ویرگول
ورودثبت نام
رضا فرمانی
رضا فرمانی
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

املت زهر مار

هی میگفت : اگر نشد چی؟ اگر قبول نکردن؟

جواب نمی دادم . فقط به پنجره نگا می کردم .

گفت متوجه ای؟

نگاهمو انداختم تو چشماش . یه پلک اسلو موشن زدم که یعنی سر جدت دس از سرمون بر دار .

غلط کردم . غلط کردن . به گور باباشون خندیدن .

بلا نسبت شما حواسشون نبود یه گهی خوردن و یه پیشنهادی ول کردن .

دس از سرم بردار . دارم تهوع میشم . اسهال . انقدر گیر نکن روش . یا میشه یا به درک .

برو ۴ تا تخم مرغ بنداز تو تابه بشه نیمرو ، کوفت ، زهرمار ...



املتگیرآرامش
خموشید خموشید خموشی دم مرگست . . .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید