ترجمه از ویکی پدیا (در این زمان فقط به انگلیسی دارد):
https://en.wikipedia.org/wiki/Value_capture
جذب ارزش نوعی تامین مالی عمومی است که بخشی یا تمام ارزشی را که زیرساخت های عمومی برای مالکان خصوصی ایجاد می کند، بازیابی می کند.
در بسیاری از کشورها، بخش دولتی مسئول زیرساخت های مورد نیاز برای حمایت از توسعه شهری است. این زیرساخت ممکن است شامل زیرساختهای جادهای، پارکها، امکانات اجتماعی، بهداشتی و آموزشی، مسکن اجتماعی، سازگاری با اقلیم و ابزارهای کاهش و غیره باشد.[1] چنین زیرساختی معمولاً نیاز به سرمایه گذاری و نگهداری مالی زیادی دارد و اغلب تأمین مالی چنین پروژه هایی به شدت به خود ارگان های دولتی متکی است.
نهادهای دولتی که وظیفه ایجاد و حفظ این زیرساخت را بر عهده دارند، دائماً در جستجوی مکانیسم هایی هستند که بتواند حمایت مالی از این سرمایه گذاری ها را فراهم کند. یکی از این مکانیسم های تامین مالی، جذب ارزش است. طرحهای جمعآوری ارزش، بخشی از منافع حاصل از سرمایهگذاریهای عمومی را تضمین و بازیابی میکنند تا هزینههای خود سرمایهگذاری را جبران کنند. استراتژیهای جذب ارزش با این فرض عمل میکنند که سرمایهگذاری عمومی اغلب منجر به افزایش ارزشگذاری زمین خصوصی و املاک و مستغلات میشود. با "تسخیر" "Capturing افزایش بعدی ارزش، دولت ها قادر به بازیابی وجوهی هستند که در نهایت می تواند برای ایجاد ارزش اضافی برای جوامع در آینده استفاده شود.[2]
شرح
سرمایهگذاریهای عمومی، مانند ساختوساز حملونقل یا تأسیسات فاضلاب، میتواند ارزش زمین مجاور را افزایش دهد و سود غیرقابل کسبی را برای مالکان خصوصی ایجاد کند. ارزش کسب نشده (افزایش ارزش زمین که در غیر این صورت بدون هزینه برای مالکان خصوصی سود می برد) ممکن است مستقیماً با تبدیل آنها به درآمد عمومی "تسخیر" شود (رجوع کنید به georgism). بنابراین، جذب ارزش، اثرات خارجی مثبت سرمایهگذاریهای عمومی را درونی میکند و به سازمانهای دولتی اجازه میدهد تا از ذینفعان مستقیم سرمایهگذاریهای خود، مالیات بگیرند.
برنامه ریزان شهری و مقامات مالی اغلب به مکانیسم های جذب ارزش علاقه مند هستند، حداقل به دو دلیل: 1) زیرا آنها روشی هدفمند برای تأمین مالی زیرساخت هایی که از زمین خاصی بهره می برند، ارائه می دهند، و 2) زیرا برخی از این سرمایه گذاری ها می توانند سرمایه گذاری خصوصی در منطقه ایجاد کنند و سود بیشتری برای شهر خواهد داشت (به عنوان مثال، با ارائه فرصت های شغلی، خرید و سایر امکانات رفاهی، و یک پایه مالیاتی قوی تر و متنوع تر.) گرفتن سهمی از اثرات جانبی مثبت بودجه شهری برای خزانه شهر می تواند از نظر سیاسی مفید باشد. این می تواند به رفع نگرانی عمومی در مورد واقعیت یا درک درآمدهای غیرمنصفانه کمک کند که ارزش زمین مالکان خاص پس از پرداخت سرمایه گذاری زیرساخت های شهری از درآمدهای عمومی شهر افزایش می یابد.
اگرچه همیشه در مورد آن به این صورت صحبت نمی شود، رایج ترین مکانیسم ثبت ارزش، مالیات عمومی بر دارایی واقعی است که هیچ ویژگی خاصی جز ارزیابی منظم ارزش بازار ندارد. این به این دلیل است که مالیات رایج املاک و مستغلات شامل مالیات کمتر شناخته شده بر ارزش زمین می شود. ارزش هر زمین معین با نزدیکی آن به امکانات مختلف (اعم از دولتی و خصوصی) تعیین می شود. بنابراین، به عنوان مثال، هنگامی که یک ایستگاه مترو جدید یا تبادل بزرگراه نصب می شود، زمین در نزدیکی تأسیسات جدید ارزشمندتر می شود. سرمایه گذاری در بهبود سرمایه در زمین می تواند به طور هم افزایی سرمایه گذاری سرمایه در سایر مکان های مجاور ایجاد کند که ارزش زمین را بیشتر افزایش می دهد. بنابراین، حتی اگر نرخ مالیات تغییر نکند، درآمد مالیاتی حاصل از املاکی که منتفع میشوند، از طریق افزایش ارزش زمین و افزایش توسعه افزایش مییابد. البته اثربخشی جذب ارزش به یک سیستم مالیات بر ارزش دارایی یا ارزش زمین که به طور منظم به روز می شود، بستگی دارد.
مثال ها
استراتژیهای جذب ارزش را میتوان برای توسعهدهندگان یا صاحبان زمین اعمال کرد، و میتوان آنها را قبل یا بعد از ساخت یک بهبود عمومی به کار برد.[3] در مورد تسهیلات حمل و نقل عمومی جدید، حق بیمه ارزش ملک در نزدیکی می تواند تا 167٪ باشد.[4] انواع جذب ارزش شامل موارد زیر است:[5]
مالیات بر ارزش زمین (LVT)
تامین مالی افزایشی مالیات (TIF)
مناطق ارزیابی ویژه یا مناطق بهبود
هزینههای تأثیر زیرساخت (مانند هزینههای ترافیک یا خدمات شهری)
توسعه مشارکتی
حقوق هوایی
مطالبات، حق ارتفاق عمومی* یا سایر منافع غیر تملکی
*حق ارتفاق حقی است که به موجب آن صاحب ملکی( به اعتبار مالکیت بر ملک خود)، میتواند از ملک دیگری استفاده کند. مانند حق عبور، مجرای عبور فاضلاب و یا آب باران ، یا ناودان یا حق داشتن پنجره. مثلاً کسی برای آبیاری یا رفتن به ملک خود، میتواند از ملک دیگری عبور نماید. این حق از آثار مالکیت است.