خودکشی ملی یا پاک کردن صورت مسئله خواستگاهی دیرینه در نهاد بشر دارد. از دیرباز خانه نشین کردن زنان و یا زنده بگور ساختن نوزاد دختر راه حل بهتری دیده شده است تا آنجا که در داستان مشهور است به آب انداختن زن و دختران توسط جلال الدین خوارزمشاه هنگام شکست در برابر نگرانی و خفت به اسارت در آمدن توسط مغولان! ما همه اینها را ستوده ایم! غایر خان، برادرزاده ترکان خاتون (مادر پادشاه و ذی نفوذ در سلطنت) را که بی لیاقت بوده و تجار مغول را کشته بود، حاضر نشدند تحویل مغولان دهند تا یک ملت در آتش جنگ نسوزد اما زن و دختران خویش را براحتی می گذرند...آیا باید چنین پادشاه و پسری را ستود و این روحیه را همچنان در ایرانیان با آوردنن شعری بیهوده در کتاب درسی حفظ کرد؟
گاهی اوقات مسئولین با خیالی راحت ما را اشیایی بی تحرک یا احتمالا انسان هایی فارغ از هر نوع حس فرض می کنند. آرام آرام قورباغه را بپز.. یواش یواش سرعت نت در دسترسی به پایگاه های خارجی به غایت تاسف بار می شود.. بسیاری آدرس ها بسته می شود.. باید خوشحال باشی که در سطح وزیر در اخبار اطلاع می دهند بزودی برای بازیساز ها و بازیکن های آنلاین چند آدرس باز می شود! این حرکت ها برای بخش های فعال در فضای مجازی (بخوانید 90 درصد جامعه امروزی!) بستر نارضایتی یا مهاجرت برای همیشه را ایجاد می کند. می گوید بروند اگر با این مسئله به این کوچکی ملت خود را رها می کند بهتر که برود! از او حمایت نکن.. بزودی بابت این تفکراتت از همه جا رانده می شوی. مراقب خودت باش...
در بررسی نسبت کنش گری های دقیق و بجای اجتماعی مان (در سطح ملی نه چند ده نفر یا چند صد نفر در یک مورد خاص)مشخص است که آنها درست فرض می کنند. بماند چه باعث شده به این روز بیفتیم که همه می دانیم عرصه کنش گری بدون هزینه های گزاف ایجاد نشده است.
تصور کنید ساده ترین راه ممکن برای حفظ امنیت چیست؟ مثلا در برابر خطرات آتش اجازه داده نشود هیچ گونه شعله و آتشی در عالم وجو داشته باشد. در برابر فساد و تباهی دست و پای اختیار انسان ها بجای رشد معرفتی و توان فکری آنها بسته شود. بجای افزایش معرفت و بینش در امور اخلاقی، دینی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به وضعیت نسبتا مناسب پنداشته شده فعلی بسنده شود و از اصلاح وضع موجود یا اصلاح پارادایم های غلط و چینش منطقی باورمندی ها بر اعتقادات صحیح جلوگیری شود.
برای جلوگیری از تاثیرات جانبی و منفی فناوری، دسترسی برای همگان محدود شود!
پیش از این، این نوع امنیت آفرینی را "امنیت سکون" یعنی بی تحرکی و حذف صورت مسئله نامیدم در برابر "امنیت پیشرفت آفرین" یعنی ایجاد امنیت علی رغم جریان داشتن پیشرفت و رخداد تحولات یا تغییرات.
بطور حتم در برابر حملات اینترنتی یا ویروس ها و بدافزارها بهترین راه حل اینست که رایانه به اینترنت وصل نشود یا هیچ هارد جانبی و فلش مموری به آن متصل نگردد، این از هزار آنتی ویروس و فایروال بهتر عمل می کند اما آیا مصداق امنیت سکون نیست؟ آیا می توان اینگونه زیست کرد؟ آیا اگر رایانه یک فرد را چنین ساختیم آن فرد حیات دارد؟
ملتی را طفل انگاشتن و Safe mode گوگل را برای همه 85 میلیون نفر بالاجبار روشن کردن! و چه راحت از این مسئله عبور کردیم ..اعتراض به هنگام و عالمانه و در مسیر تعالی جامعه می تواند جامعه را از پناه بردن به ناهنجاری های نابجا در زمان های نامناسب و یا تحت سیطره پروپاگاندای رسانه ای نجات دهد. مثلا اعتراض ها به دوربین های نظارت در انگلستان که فکر کنم 30 سال پیش رخ داد یا اعتراض های اخیر در کشورهای توسعه یافته نسبت به ایده شهر هوشمند بابت جمع آوری داده های شهروندان. به هر صورت مشخص است که در جامعه ما معمولا راه های دیگر برای کاهش اثرات منفی فناوری ها سخت است یا ما دانشمندش نیستیم و وقتی بخواهیم در راس کارها بمانیم نمی توان اجازه داد راه حل های بهتری بیان و طرح گردد.
در میان این همه جنبش های مختلف در سابقه تاریخی ایرانیان، در واقع اعتراض به هر چیز موهومی و بدرستی ندانسته ای، همواره اصلی ترین،مشخص ترین و معین ترین تضییع حقوق ها، جزئی ترین موارد انگاشته شده است! نگاه شود به میزان افزایش و نیز عدم افزایش به موقع حقوق کارمندان در برابر تورم رسما اعلام شده مافوق 40 درصدی این سال ها و این دهه ها. اصلا ارزش اعتراض قانونی به آنها در نگاه ملی وجود ندارد. من اینجا نمی نویسم تا کسی اعتراض کند و نمی نویسم که کسی همدلی کند. تنها امیدوارم زیرساخت های منطقی ذهنیت های عمومی در واقع فرهنگ عمومی در ملت ایران اصلاح شود.
گاهی مشخص است که دست اندرکاران گوگل که می توانند مانع این فعالسازی ملی شوند اما با تمسخر و البته از روی شادی اجازه می دهند چنین مصیبت هایی بر این ملت توسط عده ای روا داشته شود چه اینکه آنها نمی توانند دلسوزتر از خودمان برای خودمان شوند.
خودی هایی که این گونه عمل می کنند را چه بنامیم؟ افرادی که موجب شکاف های بین نسلی در 4 دهه گذشته شده اند و از اینکه تریبون ها در اختیار افراد اهل فکر دربیاید نه افرادی با تریپ و ظاهر مخالف و مقبول آن طرف آبی ها.
در تفسیر آیه بای ذنب قتلت مطالعه کردم.چند مورد دیگر در قرآن به کشتن فرزندان و دختران اشاره شده است. نمی تواند صرفا یک مورد در یک قبیله که بعدا به برخی دیگر سرایت کرده است، باشد. نمی تواند بابت یک حادثه برای یک مرد از یک قبیله بوده باشد. آنچه بیان شده است یک باور عمومی مبنی بر این بوده که پسران مرد میدان اند و اهل تجاوز اما دختران نیازمند مراقبت در برابر تجاوز. وقتی شکست بخوریم زن و دختری نماند که به او تجاوز شود ستودنی است! این مدل نگریستن فقط مخصوص اعراب نیست و در تاریخ همه اقوام و ملت ها دیده شده است. متاسفانه ستوده شده است! رجوع شود به داستان مشهور به آب انداختن زن و دختران توسط جلال الدین خوارزمشاه هنگام شکست در برابر مغولان! براساس دو کتاب تاریخ جهانگشای جوینی نوشته عطاملک جوینی و نیز سیرت جلال الدین مینکبرنی، نوشته شهاب الدین محمد خرندزی، زمانی که سلطان به خیمه مادر و همسر و حرم خود نزدیک شد شیونشان برامد که ما را بکش تا به دست مغولان اسیر نشویم که سلطان دستور غرق کردن ایشان را داد. همین هم که آیا خود زنان چنین خواسته ای داشته اند یا خیر جای بحث دارد بماند که خود سلطان زنده می ماند و سر از هندوستان در می آورد و دوباره سپاه و احتمال زن و بچه دست و پا می کند!
این شعر تحت عنوان "در امواج سند" آن هم سروده شاعری معاصر متاسفانه در کتاب فارسی سال اول دبیرستان هم آمده است!
اگر امشب زنان و كودكان را ز بيم نام بد در آب ريزم
چو فردا جنگ بركامم نگرديد توانم كز ره دريا گريزم
به ياري خواهم از آن سوي دريا سواراني زره پوش و كمانگير
دمار از جان اين غولان كشم سخت بسوزم خانمانهاشان به شمشير
شبي آمد كه میبايد فدا كرد به راه مملكت فرزند و زن را
به پيش دشمنان استاد و جنگيد رهاند از بند اهريمن وطن را
پس آنگه كودكان را يك به يك خواست نگاهي خشم آگين در هوا كرد
به آب ديده اول دادشان غسل سپس در دامن دريا رها كرد:
بگير اي موج سنگين كف آلود ز هم واكن دهان خشم، وا كن!
بخور اي اژدهاي زندگي خوار دوا كن درد بي درمان، دوا كن!
زنان چون كودكان در آب ديدند چو موي خويشتن در تاب رفتند
وزان درد گران، بي گفتهِ شاه چو ماهي در دهان آب رفتند
شي را تا شبي با لشكري خرد ز تنها سر، ز سرها خود افكند
چو لشكر گرد بر گردش گرفتند چو كشتي بادپا در رود افگند!
چو بگذشت از پس آن جنگ دشوار از آن درياي بي پاياب، آسان
به فرزندان و ياران گفت چنگيز كه: گر فرزند بايد، بايد اين سان!
بلي، آنان كه از اين پيش بودند چنين بستند راه ترك و تازي
از آن اين داستان گفتم كه امروز بداني قدر و برهيچش نبازي
به پاس هر وجب خاكي از اين ملك چه بسيار است، آن سرها كه رفته!
زمستي بر سر هر قطعه زين خاك خدا داند چه افسرها كه
به هر صورت چون نیک بنگریم ما ایرانی ها هم این منطق و امنیت سکون را در نهان ذهن خود باور داریم این تنها مربوط به عده ای از مسئولین گذشته حال یا آینده ندارد. متاسفانه باید پذیرفت ما در زندگی روزمره مان بسیاری از ما، امنیت سکونی رفتار می کنیم در حالیکه عموم مردم سایر نقاط جهان که رشد و پیشرفت کرده اند در عمل امنیت پیشرفتی عمل کرده اند.
دختران نیازمند امنیت هوشمند هستند و امنیت سکون راه حلش حذف صورت مسئله است. اگر راهکارهای حذف صورت مسئله را با کاهش سرعت اینترنت و بستن دسترسی ها و فیلترسازی یا قطع کردن در زمان کنکور!!! و اینها می دانید خواهش می کنم کمی در برابر این آیات قرانی و سوالی که از این ملت در آن دنیا پرسیده می شود فکر کنید: " به چه گناهی کشته شدیم!"
امیدوارم روحیه سلحشوری و استقامت را با این تفکر ساده انگارانه و بسادگی فدا کردن زن و بچه و به عبارت دیگر و بهتر ملت اشتباه نگیریم. نگارنده خود روحیه جهادی و سلحشوری دارد اما منطق و باریک بینی و هوشمندی در مدیریت این روحیه باید بیش از هنجاری عمل کردن اثر داشته باشد.