ویرگول
ورودثبت نام
Roozbahani
Roozbahani
خواندن ۸ دقیقه·۴ سال پیش

شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل: دانشکده مدیریت! کنم.

در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم (رهی معیری)

فضل‌الله اکبری می گوید روزگاری در ایران (1334) برای راه اندازی و تدریس رشته حسابداری این در و آن در می زند و این صحبت را که به وی گفته شده بود از خاطر نبرده بود: "اگر حسابداری را رشته‌ای دانشگاهی بشناسیم بزودی داوطلبانی هم برای تدریس خانه‌داری، گله‌داری و باغداری پیدا می‌شوند؛ دانشگاه را تدریس حساب کافی است."

فضل‌الله اکبری از نخستین رئیسان دانشکده مدیریت (علوم اداری):

« ... در طول سال ۱۳۴۲ توضیحاتم رئیس وقت دانشگاه تهران را متقاعد و مصمم کرد که دانشگاه تهران، مانند بسیاری از مهمترین دانشگاه‌های جهان، و به لحاظ نیاز کشور، می‌باید دانشکده‌ای برای آموزش و تحقیقات مدیریت داشته باشد. در ابتدای شهریور ۱۳۴۳ شادروان دکتر صالح رئیس دانشگاه، در جلسه‌ای پرشور و با مخالفتهای بسیار، بالاخره تاسیس دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی را به تصویب شورایعالی فرهنگ رسانید ... . مخالفت‌ها با تاسیس این دانشکده، اولین در نوع خود در کشور، بیشتر از ناشناخته بودن مدیریت به عنوان رشته‌ای از دانش ناشی می شد.»

ابتدا عرض کنم جهت جلوگیری از سوء تفاهم، نگارنده قدر دان تمامی عزیزان زحمت کش و عرق جبین ریخته برای تعلیم و تعلم علمی مدیریت و اقتصاد در این کشور هست و خواهد بود. به طور حتم همین مقدار زحمت وافر جهت تاسیس و راه اندازی این جریان خود شایسته تقدیر بوده است اما بسنده نمودن و رضایت خاطر داشتن در این سطح تا به کی باید ادامه یابد. درد امروز جامعه را چگونه نادیده بگیریم حال آنکه طبیبان حاذق برایش نسخه ای نمی پیچند و در عین حال همچنان به تدریس طبابت و تصدی امور و پست های مسئولیت در هر نوع از سیاست و حاکمیت ادامه می دهند. اگر تابلوی سر در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران را در کنار زیر گذر گیشا (کوی نصر) دیده باشید با افتخار نوشته است از 1333. خب به صرفا تربیت مدیران این کشور که نمی توانند افتخار کنند چون وضع امروز ناشی و به بار آمده از بدنه همین مدیران است. یک نظریه ی مدیریتی - اقتصادی که بدرد جامعه خورده باشد و مثل کینز جامعه را از بحران عبور داده باشد هم که نداده اند! حتی یک نظریه مثلZ تئوری ژاپنی صرفا برای صنعت و سازمان دهی منابع انسانی... دریغا.... دریغ... اصلا یک تئوری مدیریتی صرف هم نداریم. شما از هزار دانشجوی ایرانی نام یک استاد برجسته مدیریت ایرانی را که دارای یک نظریه است بپرسی به هیچ نتیجه ای نمی رسید. مرغ و تخم مرغ مدیریت و سیاست، مدیریت و صنعت، مدیریت و اقتصاد، مدیریت و فرهنگ و .. به نظر من بایستی از طرف مدیریت نظریه و ایده ای نو در انداخته شود و هر اندازه این نظریه صحیح تر باشد با اقبال عمومی و در نتیجه مطالبه گری پی گرفته خواهد شد تا در جامعه پیاده سازی و نهادینه گردد. آنچه که تا امروز عرضه شده است فاقد کارآیی لازم یا غیر قابل عملیاتی شدن با وضع وقت جامعه ایرانی داشته است لذا چیز خاصی وجود ندارد.

تاریخچه بازار سرمایه ایران از کتاب تاریخچه بازار سرمایه ایران نوشته دکتر علی سعیدی و شهلا کشاورز
تاریخچه بازار سرمایه ایران از کتاب تاریخچه بازار سرمایه ایران نوشته دکتر علی سعیدی و شهلا کشاورز

سرنوشت بورس در ایران نیز به اندازه راه اندازی رشته حسابداری و تاسیس دانشکده مدیریت (علوم اداری) جالب است. درسال 1315 به درخواست دولت موقت، کارشناس بلژیکی "وان لوترفیلد"، مأمور شد تا درباره تشکیل بورس در ایران مطالعاتی انجام دهد. وی دو سال بعد با کمک کارشناسان بانک ملی ایران اساسنامه بورس را نهایی کرد. رویدادهای سیاسی بین سال‌های 1315 تا 1337 فضایی برای طرح مجدد ایده تأسیس بورس باقی نگذاشت و عملاً این موضوع را با تأخیری 30 ساله مواجه ساخت. در سال 1333 اتاق بازرگانی مأموریت ایجاد بورس را بعهده گرفت، اما طرح مزبور در دبیرخانه آن اتاق به فراموشی سپرده شد. در قانون تأسیس اتاق‌های بازرگانی مصوب سال 1333 مقرر گردیده بود که وزارت اقتصاد نظریات اتاق‌های بازرگانی را راجع به مسائل بورس مورد توجه قرار دهد. بالاخره 30 سال بعد در اولین جلسه شورای بورس ساعت 9 صبح روز دوشنبه، 17 بهمن سال 1345 در محل بانک مرکزی تشکیل شد. چند جمله در اینجا از روزنامه عصر اقتصاد استفاده شده است که برای مشاهده منبع اصلی اینجا کلیک نمایید. حال سوال اساسی اینست که بورس در ساختار اقتصادی ایران تا چه اندازه نقش سازنده داشته است که عده ای می خواهند استارتآپ ها نیز بعد از مدتی و طی دوره ای از رشد با شرکت دانش بنیان شدن وارد بورس شوند!

بحث این نیست که عده ای برای فرافکنی بگویند خب بخش مهندسی کشور چه گلی به سر زده است! پاسخ اینست که آنجا مهندسین هستند و کسی از ایشان انتظار مدیریتی ندارد. اگر هم انتظاری هست بیش از فارغ التحصیلان مهندسی از فارغ التحصیلان مدیریت است. زیرا همه ی بخش ها در این کشور بخصوص در صنایع بعنوان مثال خودروسازی از سوء مدیریت رنج می کشد. پس هر چه بالا و پایین کنند، امروز روز پاسخ گفتن پیرمردهایی است که عمری خورده اند و ادبیات جهانی را صرفا تکرار کرده اند بدون توجه به شرایط و زمانه کشور و مردم شان.

یک نمونه از تلاش های جهانی رخ داده را اینجا بیان می کنم تا حسن مدیریت در برابر سوء مدیریت بیش از پیش آشکار گردد. از سال 1963تا 1945 آمریکا به تنهايي علاوه بر ارسال يك ميلياردو ششصد ميليون دلار، هزاران تكنسين را به عنوان بخشي ازبرنامه كمك های فني خود در امر مديريت به 57 كشور جهان سوم فرستاده است. اين كمك ها بطور مختلف انجام شده است. آمريكايی ها به عنوان مشاور پيمانكار محقق قطعات دانشگاهی و نظاير آن به كشورهای جهان سوم فرستاده شدند. درسال 1960 گروهی علاقمند به مشكلات اداری کشورهای در حال توسعه با عنوان گروه مديريت تطبيقی در آمريكا تشكيل شد. علاقه ی اين گروه آن طور كه در نوشته هايشان منعكس است به بهينه كردن ساختار و عملكرد اداري كشورهای درحال توسعه بود (در مسیر بهره برداری های اقتصادی آمریکایی ها بود). منبع: اقتصاد مديريت، فقيهي؛ 1368 شماره2 ص98. مطمئنا ایرانی ها هیچ وقت از آمریکایی ها بابت کارهایی که کرده اند، خوشحال نخواهند بود بلکه متنفر هم شده اند اما اینکه انتظار داشته باشیم سایر کشورها بیایند و دست ما را بگیرند و کمک مان کنند تا راه بیفتیم و بعد که چنین نکردند مداوم به آنها فحاشی کنیم نیز پسندیده نیست یا حداقل دردی از ما دوا نمی کند. طبیعت جهان امروز همین است. انتظارات باید عقلانی باشد. بهتر است ما ایرانی ها به خود بیاییم و فکری به حال نزار خویش کنیم. انتظار این چاره اندیشی بیش از هر جای دیگری از دانشکده های مدیریت با این سابقه در تاسیس شان، وجود دارد.

بهتر است پیرمردهایی که این روزها با افتخار به بازنشستگی شان نزدیک می شوند پاسخ گو باشند. بالاخره نظریه ی غالب و حاکم بر اقتصاد ایران کدام است؟ ایا این اوضاع اساسا بر مبنای یک نظریه واحد می چرخد؟

شما در 40 سال گذشته کدام نظریه ی مدیریتی را طرح موضوع کرده اید که تحولی مثمر ثمر در وضع اقتصادی یا فرهنگی این کشور داشته باشد؟ فقط نام نظریه تان را بفرمایید و ارجاع دهید به کتاب تان تا ما هم مطالعه کنیم و هم آگاه شویم. گویی تنها چیزی که بخوبی از دانشکده های مدیریت ایرانی برآمده است مدیریت اوضاع به نحوی بوده است که 66 سال گذشته بخوبی ادامه حیات داده اند، با این سابقه درخشان مسئولیت ها و پست های دولتی را بر عهده گرفته اند، رزومه درخشان تری در ادارات و صنایع رغم زده و هر از چند گاهی هم این یکی به آن یکی لوح تقدیر و افتخار اعطا کرده است.

همچنین نسل جدید اجازه نمی دهد جایگزینانِ جوان ره گذشتگان را در عدم پاسخگویی به درد و آلام جامعه طی نماید. امید است شور و نشاط جوانی در بدنه مدیریتی - اقتصادی کشور همزمان موجب پاسخگویی به نیازهای مردم این خاک و بوم نیز گردد که در غیر این صورت چند دهه ی دیگر همچون گذشته طی خواهد شد.
دانشکده مدیریتدانشگاه تهراننظریه های مدیریتینظریه های اقتصادیمدیران
عضو هیئت علمی دانشگاه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید