نویسنده: دیوید اسپیندولا، نویسنده کتاب «روح: شما در آینده هوش مصنوعی» 9 آوریل 2019
مترجم: محمد حسین روزبهانی
ما در یکی از هیجان انگیزترین دوران تاریخ بشر زندگی می کنیم. دوران اکتشافات جدید و تغییرات سریع بر خلاف هر دوره دیگری. چیزی که این زمان را به ویژه منحصر به فرد می کند این است که این تغییرات با سرعتی اتفاق می افتند که درک آن برای مغز ما دشوار است و به صورت گرافیکی با یک عبارت ریاضی که اغلب در طبیعت یافت نمی شود نشان داده می شود: منحنی نمایی.
ذهن ما مشروط شده است که به رشد و تغییر به صورت خطی فکر کند زیرا این همان چیزی است که ما با آن آشنا هستیم. به این فکر کنید که چگونه پیر می شویم، هر بار یک سال. به این فکر کنید که چگونه یک درخت با جوانه زدن شاخه های جدید به آرامی و قابل پیش بینی رشد می کند. ما عادت نداریم شرایطی را ببینیم که در آن همه چیز به تدریج و سپس ناگهان با سرعت غیرمنتظره تغییر می کند. برای روشن شدن موضوع، از افسانه معروف پیدایش بازی شطرنج وام بگیریم. در افسانه ها آمده است که خالق شطرنج آن را به عنوان هدیه به امپراتوری در هند تقدیم کرد. امپراتور آنقدر تحت تاثیر نبوغ بازی قرار گرفت که احساس کرد مجبور به جبران خسارت به مرد شد و از او پرسید که دوست دارد چه چیزی به عنوان پاداش دریافت کند. مرد متواضعانه پاسخ داد: "ای امپراطور، آرزوهای من ساده است. من فقط این آرزو را دارم: برای مربع اول صفحه شطرنج یک دانه برنج، برای مربع بعدی دو دانه، برای مربع بعدی چهار دانه، برای بعدی هشت دانه و با همین ترتیب برای خانه های بعدی به من دانه برنج بده. 64 مربع که تعداد دانه های هر مربع دو برابر مربع قبلی است."
امپراتور از این که این مرد باهوش فقط چند دانه برنج را به عنوان پاداش برای چنین بازی شگفت انگیزی می خواست، شگفت زده شد. بدون فکر زیاد، خواسته های مرد را برآورده کرد. مدتی بعد بود که خزانه دار او برگشت و به امپراتور توصیه کرد که پرداخت مقدار درخواستی به مرد غیرممکن است، زیرا مقدار برنج جمع شده به مقدار نجومی می رسد، بسیار بیشتر از آن چیزی که امپراتوری او می تواند در بسیاری از کشورها حتی برای قرن ها اگر تولید کنند.
چگونه می توان امپراتور را به این راحتی فریب داد؟ ساده. او مانند اغلب ما به صورت خطی فکر می کرد، در حالی که مرد مبتکر قدرت منحنی نمایی را درک کرد و از آن استفاده کرد. و در اینجا تهدید یا فرصت نهفته است، بسته به دیدگاه شما و افق زمانی که در آن می بینید. انسان ها تمایل دارند خطی فکر کنند، اما تغییرات فناوری که اکنون در حال تجربه آن هستیم از یک منحنی نمایی پیروی می کند.
گرد لئونهارد، Gerd Leonhard یک آینده پژوه مورد توجه، به این دلیل معروف است که می گوید فناوری نمایی است، اما انسان ها اینطور نیستند. توصیه او: سعی نکنید با ماشین ها رقابت کنید. در عوض، روی انجام کارهایی تمرکز کنید که ذاتاً انسانی هستند و ماشینها نمیتوانند آنها را کپی کنند، مانند خلاق بودن و دلسوز بودن.
عصر جدیدی متولد شده است
زمانه هایی که اکنون در آن زندگی می کنیم، شبیه زمان های قبلی نیست. این دوره جدید با تغییراتی مشخص می شود که ابتدا تدریجی به نظر می رسند، اما به طور ناگهانی و غیرمنتظره تبدیل به انفجار می شوند. ما آن را عصر نمایی می نامیم.
برای درک اینکه چگونه رشد نمایی می تواند در ابتدا به طرز فریبنده ای کند باشد، اما سپس ناگهان منفجر شود، به شبیه سازی زیر پر کردن دریاچه میشیگان با آب با استفاده از یک منحنی نمایی مراجعه کنید. این برای نشان دادن اینکه چگونه کامپیوترها می توانند به همان قدرت محاسباتی مغز انسان بر اساس قانون مور دوبرابر کردن ظرفیت محاسباتی هر 18 ماه دست یابند، استفاده شد. توجه کنید که چگونه به آرامی با یک نقطه آبی کوچک در انتهای جنوبی دریاچه شروع می شود، سپس به تدریج پیشرفت می کند و ناگهان در چند دو برابر شدن آخر، در یک چشم به هم زدن دریاچه را پر می کند: به گزارش مجمع جهانی اقتصاد، هیچ سابقه تاریخی برای این پدیده فعلی که از آن به عنوان انقلاب صنعتی چهارم نیز یاد می شود، از نظر سرعت، گستره یا تأثیر آن بر همه چیز در زندگی ما وجود نداشته است.
شما باید به اواخر دهه 1800 و اوایل دهه 1900 برگردید تا ببینید تنها سه پلت فرم نوآوری مهم در چندین دهه گرد هم آمده اند: برق، تلفن و موتور احتراق داخلی. امروزه حداقل ده مورد از این پلتفرمها، بسته به نحوه طبقهبندی آنها، وجود دارد که در چند سال یا چند دهه اخیر ظاهر شدهاند: توالییابی DNA، فناوری نانو، وسایل نقلیه خودمختار، رباتیک، چاپ سه بعدی، ذخیرهسازی انرژی، هوش مصنوعی، فناوری بلاک چین، واقعیت افزوده و اینترنت نسل بعدی. این اخری شامل چندین مؤلفه فرعی مانند پرداخت موبایلی، اینترنت اشیا، آنلاین به آفلاین (O2O) و 5G است. این پلتفرمها اقتصادهای چند تریلیون دلاری ایجاد میکنند و همگرایی و قدرت ترکیبی آنها نوآوریها و فرصتها و تهدیدهای اقتصادی را افزایش میدهد. به عنوان مثال، امروزه شاهد جهش چین به سمت فناوریهای مدرن مانند O2O، یادگیری ماشینی و پرداخت موبایلی هستیم که در حال حاضر 24 تریلیون دلار، تقریباً دو برابر تولید ناخالص داخلی آنها، میرسد. هنگامی که این فناوری های هم افزایی با گستره چند تریلیون دلاری شروع به همگرایی و تغذیه از یکدیگر می کنند، همانطور که در چین می بینیم، ماهیت انفجاری عصر نمایی به طرز وحشتناکی آشکار می شود.
استراتژیهای دوران نمایی
همه این تغییرات انفجاری و مگا پلتفرم ها کمی دلهره آور و حتی ترسناک به نظر می رسند. چگونه می خواهیم ادامه دهیم؟ چگونه افراد و سازمان ها می توانند برای تغییراتی با این عظمت و تأثیر آماده شوند؟ چگونه میتوانیم از فرصتها استفاده کنیم و تهدیدهای پیش روی ما را در عصر تصاعدی خنثی کنیم؟ در اینجا 7 استراتژی وجود دارد که می تواند به شما در عبور از این زمان های آشفته کمک کند:
1. با چابکی برنامه ریزی کنید
شهودی و به خوبی درک شده است که وقتی تغییرات با سرعتی سریع اتفاق میافتد، باید در پاسخ سریع باشیم. اما چیزی که ممکن است چندان واضح نباشد این است که برای چابک بودن، باید روش برنامه ریزی خود را تغییر دهیم. افرادی که برنامه ریزی شغلی انجام می دهند باید این واقعیت را در نظر بگیرند که بخش قابل توجهی از مشاغل فعلی در چند سال یا چند دهه ناپدید می شوند، در حالی که بسیاری از مشاغل جدید به راحتی در دسترس افرادی قرار می گیرند که آماده هستند. در نتیجه، افراد باید به حرفهها فکر کنند نه به عنوان تخصصهای منفرد که یک عمر برای یادگیری و تمرین آن صرف میکنند، بلکه باید به عنوان یک سری از تجربیات در حال تکامل که در طول زمان کشف میشوند و منجر به مهارتهای قابل انتقال میشوند که مزیتهای انباشتهشده را نسبت به انبوهی از تکالیف کوتاه ایجاد میکنند، فکر کنند.
کسب و کارها باید در شیوه برنامه ریزی استراتژیک تجدید نظر کنند. چرخههای برنامهریزی موجود دیگر در وضعیت فعلی تغییرات فناوری و انتقال صنعتی که با نرخهای تصاعدی رخ میدهند، مؤثر نیستند. برنامه ریزی استراتژیک باید در چرخه های کوتاه مکرر و مداوم و در پاسخ به تغییرات سریع در فناوری و تعامل افق های متعدد رخ دهد. برنامه ریزی چابک نیازمند اولویت بندی انعطاف پذیر، مشارکت سازمانی بالا، ارتباطات تعاملی، ملاحظات ورودی اضطراری و اجرای کوتاه است. یک طرح چابک یک سند قابل اجرا و زنده است. ما دیگر نمیتوانیم پشتههایی از کاغذ تولید کنیم که چندین ماه یا سال در یک قفسه قرار میگیرند. همچنین نمیتوانیم اجازه دهیم که فلج تحلیل، کل سازمانها را به زانو درآورد.
(مترجم: فلج تجزیه و تحلیل زمانی رخ می دهد که تحلیل بیش از حد یا تفکر بیش از حد در مورد گزینه ها مانع از تصمیم گیری فرد یا گروه می شود. در سرمایه گذاری، فلج تحلیل می تواند منجر به از دست رفتن فرصت ها شود. روانشناسان می گویند علت اصلی فلج تجزیه و تحلیل اضطراب است. ما از انتخاب گزینه اشتباه می ترسیم.)
2. بیشتر کاوش کنید
فلاسفه قرنهاست به معضل اکتشاف در مقابل استثمار فکر کردهاند. مدیران عامل اغلب با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند، زیرا فکر میکنند که آیا شرکتهایشان باید منابع کمیاب را برای بهرهبرداری از قابلیتهای موجود یا کشف فرصتهای جدید اختصاص دهند. دانشمندان کامپیوتر الگوریتمهای هوش مصنوعی را توسعه دادهاند که سعی میکنند توابع ارزش را برای هدایت این تصمیمها به حداکثر برسانند. انسان ها به طور طبیعی در سنین پایین مستعد اکتشاف هستند، اما با افزایش سن، تمایل داریم در مسیر خود قرار بگیریم و بیشتر از اکتشاف از آن بهره برداری کنیم. در دنیایی که تغییرات سریع و خشمگین به سراغ ما می آیند، باید فلسفه ها و تفکر تجاری خود را دوباره ارزیابی کنیم.
الگوریتم ها و پیش زمینه ها، و وزن بیشتری را به سمت کاوش معادله وارد کنید. همانطور که تغییرات با نرخ تصاعدی رخ می دهد، مدت زمان و ارزش فرصت های بهره برداری به نسبت کاهش می یابد. گاوهای نقدی خیلی سریع ناپدید می شوند و کسب و کارها باید کارخانه نوآوری را راه اندازی کنند و فرصت های ستاره ای جدید را با سرعت بسیار بیشتری ایجاد کنند. (مترجم: نویسنده اشاره دارد به نمودار گروه بوستون سگ/گاو/ستاره و علامت سوال)
عصر نمایی زمانی برای آزمایش، کارآفرینی و ذهنیت استارتاپ ناب است. این به تمایل به چرخش و استفاده سریع منابع در لحظه نیازمندی، نیاز دارد. جف بزوس کار معروف خود را در بانکداری سرمایه گذاری ترک کرد تا بازار آنلاین فوق العاده موفق خود را راه اندازی کند. او از آنچه وی «چارچوب کمینهسازی پشیمانی» مینامد استفاده کرد تا به او کمک کند تصمیم دشواری برای کشف مسیرهای دیگر بگیرد. مارتا استوارت قبل از اینکه تبدیل به نماد خانهداری شود، چند بار تغییر جهت داد.
(مترجم: خانه داری Homemaking مدیریت یک خانواده است و شامل وظایفی مانند نظافت، نگهداری، سازماندهی، خرید، مراقبت از بچه ها، مدیریت برنامه ها و تهیه غذا می باشد. فکر می کنم منظور نویسنده از مارتا Martha Helen Stewart باشه باز اگر کسی بهتر می دانست بگوید اصلاح کنم)
توییتر قبل از اینکه به عنوان یک پلتفرم میکرو وبلاگ نویسی موفق شود، به عنوان یک پلتفرم اشتراک پادکست شروع به کار کرد. اینستاگرام بهعنوان برنامهای شروع به کار کرد که قبل از تمرکز انحصاری بر عکاسی و تبدیل شدن به یکی از موفقترین اپلیکیشنهای اجتماعی در تاریخ، یک عنصر عکس داشت. هیچ یک از این افراد و سازمان ها به موفقیت عظیمی که امروز از آن برخوردار هستند، نمی رسیدند، اگر تصمیم به کاوش نداشتند.
3. در آغوش بگیرید و تغییر دهید
ما باید بپذیریم که تغییر سخت است. اما سازگاری با تغییر، کلید بقای ما بوده است. و اکنون، بیش از هر زمان دیگری، به تسلط بر تغییر نیاز داریم. تسلط بر تغییر ایجاد ذهنیت مناسب و هدایت افراد به سمت آن است. مدیریت تغییر دامنه ای است که به خوبی تحقیق شده است و اصول کلیدی تغییر موثر به طور کامل مستند شده است. رهبران باید این اصول مدیریت تغییر را در سازمان خود مطالعه و اعمال کنند. همه چیز با ایجاد حس فوریت شروع می شود. کاملاً حیاتی است که سازمانها ماهیت رشد نمایی را درک کنند تا وقتی تغییرات آهسته یا تدریجی معمول مراحل اولیه منحنی نمایی را مشاهده میکنند، قربانی این تفکر ناقص مبنی بر وجود زمان زیادنشوند. در واقع پیشبینی ها در خصوص فناوری، معمولا جنبه تبلیغاتی و تخیلی دارند پس ممکن است مدیران فکر کنند که این تغییرات در زمان آنها اتفاق نخواهد افتاد.
رهبران باید به دنبال افق هایی باشند که با سرعت فزاینده ای در حال حرکت هستند و دریچه های عطفی را پیش بینی کنند که در آن فرصت های به موقع خود را نشان می دهند.
به تدریج، سپس ناگهان. این چشماندازی است که رهبران باید با سازمانهای خود ارتباط برقرار کنند و افراد باید آن را درونی کنند. رهبران باید تمام تلاش خود را انجام دهند تا موانع را از بین ببرند، به پیروزی های سریع برسند، و اجازه دهند که طرز فکر تغییر رشد کند و به طور کامل در سازمانشان ادغام شود. شرکتهایی که تغییرات را قبول نمیکنند و به آنها مسلط نمیشوند، به قورباغههای جوشان دوران نمایی تبدیل خواهند شد.
4. با سایر انسان ها و ماشین ها همکاری کنید
همکاری در عصر نمایی حیاتی تر خواهد شد. همکاری انسان با انسان و انسان با ماشین منجر به بهره وری بالاتر در یک محیط جهانی به هم پیوسته فزاینده خواهد شد. اثربخشی شما در برقراری ارتباط و همکاری با انسانهای دیگر و ماشینها برای موفقیت شما بسیار مهم است. توانایی توسعه و به کارگیری مهارت هایی که برای همکاری با انسان ها در مقابل ماشین ها متمایز است، بسیار مهم است. گوش دادن همدلانه، داستان سرایی، متقاعدسازی، مذاکره و رهبری خدمتگزار، تنها چند نمونه از قابلیت های مورد نیاز برای همکاری موثر با سایر انسان ها هستند. دقت، تجزیه و تحلیل، علم دادهها و حتی مهارتهای کدنویسی، تواناییهای اساسی هستند که باید با ورود به این عصر جدید که با هوش مصنوعی و اتوماسیون قدرت مییابد، توسعه داده و اصلاح شوند، جایی که همکاری انسان با ماشین بیش از پیش رایج خواهد شد. همکاری در عصر نمایی متنوع، بدون مرز و دیجیتال خواهد بود.
اقتصاد گیگ و پلتفرمهای اشتراکگذاری، ایجاد قراردادهای اجتماعی جدید را تسهیل میکند که در آن افراد و سازمانها بهشدت همسو هستند، اما با هم پیوند ضعیفی دارند. مطالعهای توسط Freelancing در آمریکا پیشبینی میکند که فریلنسرها در عرض یک دهه به اکثریت نیروی کار ایالات متحده تبدیل میشوند، به طوری که 47 درصد از نسل هزارهها در حال حاضر آزاد کار میکنند و 1.4 تریلیون دلار برای اقتصاد ایالات متحده ایجاد میکنند.
(مترجم از ویکی پدیا: نسلِ وای یا نسلِ ایگرگ که با نام نسلِ هزاره (به انگلیسی: Millennials یا Generation Y) نیز شناخته میشود، به نسلی میگویند که پس از نسل ایکس و پیش از نسل زد زاده شدهاند. بر سر این موضوع که تولّد نسل وای در چه زمانی آغاز شده و کِی به پایان رسیدهاست، اجماعی وجود ندارد. برخی صاحبنظران بر این باورند که تولّد این نسل جایی در اواخر دههٔ ۱۹۷۰ یا اوایل دههٔ ۱۹۸۰ آغاز شده و در اوایل دههٔ ۲۰۰۰ به پایان رسیدهاست که در ایران برابر با شروع دههٔ پنجاه تا پایان دههٔ هفتاد است. دههشصتیها اولین نسلی هستند که والدینشان از آنها کمک و آموزش میگیرند. برای نمونه پدر خانواده در انتظار فرزندش است تا وی برای او دیویدیپلیر را راه اندازی کند)
در این دوره جدید، سازمانهای سلسله مراتبی رسمی کمتری زیر یک سقف خواهند نشست، و بیشتر از نظر جغرافیایی پراکنده، بهصورت دیجیتالی مرتبط، از نظر قومی و فرهنگی متنوع، خودگردان و نهادهای مستقلی خواهند بود که در جهت یک هدف مشترک کار میکنند. مفهوم ثبات در حال بازتعریف است زیرا کارگران مستقل به طور فزاینده ای فکر می کنند که داشتن مجموعه ای متنوع از مشتریان از داشتن یک کارفرمای واحد امن تر است. ذهنیت کارآفرینی، صرف نظر از اینکه کارمند، فریلنسر یا صاحب کسب و کار هستید، بسیار مهم خواهد بود.
5. یک یادگیرنده مادام العمر شوید
موسسات آهسته و آرام برای ایجاد اختلال آماده شده اند. دانشگاه ها به طور کلی در این دسته قرار می گیرند. چارچوب آموزشی که هنوز هم امروزه مورد استفاده قرار میگیرد برای اولین انقلاب صنعتی توسعه داده شد و دانشآموزان را برای انجام کارهای تکراری تحت ساختارهای سازمانی سفت و سختی که برای بهرهبرداری از قابلیتهای موجود طراحی شدهاند، آماده میکند، نه برای کشف قابلیتهای جدید. در عصر انقلاب صنعتی چهارم، زمان جهش به آموزش 4.0 فرا رسیده است. مدرک 4 ساله دانشگاه در حال منسوخ شدن است. این ایده که باید آموزش های 4 ساله را در مغز خود جمع کنید و این اطلاعات باید تا آخر عمر برای شما باقی بماند، قدیمی است. در عصر نمایی، زمانی که دانشگاه را تمام می کنید، بسیاری از اطلاعاتی که جمع آوری کرده اید با اکتشافات جدید جایگزین می شود. چارچوب های آموزشی جدید در حال ایجاد اعتبار برای یادگیری تجمعی و مادام العمر هستند. ما در حال مشاهده تکثیر گواهیها، مدرکهای نانو، و سایر اشکال مکانیسمهای اعتباربخشی نوآورانه هستیم که توسط استخدامکنندگان شرکتها مورد توجه و شناسایی قرار میگیرند. حتی سازمانهای محافظهکار مانند ارنست و یانگ نیز در فرآیند انتخاب خود، شرایط مدرک دانشگاهی 4 ساله را با معیارهای دیگر جایگزین میکنند. افرادی که می خواهند در دوره نمایی موفق شوند باید ذهنیت دانشجویی مادام العمر را اتخاذ کنند. سازمانها باید زمان بیشتری را به آموزش اختصاص دهند و راههای مؤثری برای ارتقای مستمر مهارتها و قابلیتها بیابند. آموزش در عصر نمایی در حال تبدیل شدن به یک مدل جدید است که بسیار در دسترس، مقرون به صرفه، ترکیبی (ارائه شده به صورت آنلاین و حضوری)، اجتماعی، مربیگری، بازیسازی و اعتبار انباشته در طول عمر است.
6. سرسختی را توسعه دهید
در دوره نمایی، زمانی که تعادل معادله اکسپلویت و اکتشاف را به سمت اکتشاف بیشتر تغییر میدهیم، با یک عارضه جانبی اغلب سوء تفاهمشده و کم ارزشگذاری مواجه میشویم. کاوش بیشتر به ناچار منجر به درجه بالاتری از شکست و ناامیدی خواهد شد. کاوش بیشتر منجر به یافتن و کنار گذاشتن گزینه های بیشتر می شود. تغییرات سریع مستلزم چرخش جهت ها بلافاصله پس از سرمایه گذاری زمان و منابع قابل توجه بر روی ابتکارات است. مهارت هایی که به سختی به دست می آیند به سرعت منسوخ می شوند. این می تواند به طور قابل درک ناامید کننده باشد، اما بخشی از فرآیند یادگیری است و مسیری به سوی اکتشافات و فرصت های جدید است. در این نوع محیط، آنهایی که می توانند پایدار باشند طبیعتاً بهتر عمل خواهند کرد. بنابراین، ایجاد یک نگرش مثبت، کشف راههایی برای کنار آمدن با ناامیدی و یاس، یافتن مکانیزم حمایتی، محاصره شدن توسط مربیان، مربیان و افراد همفکری که علایق مشابهی دارند و اهداف مشابهی را دنبال میکنند، بسیار مهم است. سازمان ها باید رهبرانی را توسعه دهند که در برقراری ارتباط با شفافیت و خوش بینی مهارت داشته باشند. رهبران باید امید و احساس هدف را بیان کنند، از انگیزه های درونی افراد بهره ببرند و رفاقت، وفاداری و سرسختی را توسعه دهند.
7. از انسانیت خود استفاده کنید
توصیه های گرد لئونهارد را جدی بگیرید. سعی نکنید با ماشین ها رقابت کنید. در عصر نمایی، هر چیزی که نمی تواند دیجیتالی یا خودکار شود، بسیار ارزشمند خواهد شد. برای مقابله با تغییرات سریع با نرخ های نمایی، باید فضای خود را پیدا کنیم که بتوانیم بیشترین ارزش را ارائه دهیم. اجازه دهید ماشینها کاری را که آنها به بهترین شکل انجام میدهند و انسانها کاری را که ما بهترین انجام میدهیم انجام دهند. لئونهارد یک ضرب المثل عالی دارد: "ماشین ها در شبیه سازی بسیار خوب هستند، اما در بودن خوب نیستند". در عصر نمایی، سازمانها باید با پرسشهای اخلاقی پیچیدهتر دست و پنجه نرم کنند. از نگرانی های حفظ حریم خصوصی در مورد سوابق داده های شخصی و تشخیص چهره گرفته تا معضلات شفافیت تصمیمات جعبه سیاه.
(مترجم: در مقاله ای در همین ویرگول راجع به تفسیرپذیری الگوریتم های هوش مصنوعی جعبه سفید و سیاه تصمیم گیری هوشمند صحبت کرده ام)
اینها مشکلاتی هستند که فقط انسان ها می توانند حل کنند، زیرا نیاز به احساس عدالت و انصاف دارند. آنها به ارزشها، بینشها و خرد انسانی ذاتی نیاز دارند که عمیقاً در درک ما از معنای انسان بودن ریشهدار است. پس بگذارید انسانیت شما شکوفا شود. روی چیزهایی تمرکز کنید که در آنها بهترین هستید، که هیچ فناوری نمی تواند جایگزین آنها شود. خلاقیت، شهود، تخیل، احساسات، شفقت و اخلاق خود را به کار بیاورید. فقط در این صورت است که می توانید در دوره نمایی پیشرفت کنید.
(مترجم: البته من با این رویکرد مشکل دارم. ابتدای امر دنبال بهانه ای هستیم تا با هر چیز جدیدی مقابله کنیم یا برعکس با یکسری بهانه دیگر با ان آسانتر کنار بیاییم الان در این رویکرد گفته می شود ما انسان ها برویم دنبال خلاقیت... خب چه کسی گفته است ربات ها و هوش مصنوعی را نمی توان برای خلق خلاقیت آماده کرد! اتفاقا از نقطه نظر تولید سناریوهای تصادفی و تطبیق آنها که کدامیک با واقعیت تطابق می یابد و نیز مقرون بصرفه است بهتر از انسان می توانند خلاق باشند.ابتدای امر که عکاسی باب شد گفته شد نقاشان از رئالیسم به سورئال بروند زیرا دوربین واقع گراست و نمی تواند خلاقیت های ذهن بشر را بر روی فیلم و عکس بیاورد اما انسان خلاق است و نقش هایی می آفریند که اصلا وجود ندارد که دوربین بخواهد تصویرش کند..فکر می کنم هوش مصنوعی و دوقلوهای دیجیتال و ربات ها کم کم همه ابعاد وجودی انسان را کسب کنند حتی می توان حس حب ذات و هم نوع دوستی یا دگردوستی را حسادت را برای ربات کد کرد...حس خجالت و شرم را... خشم را....علاقه به حفظ ذات و مقابله با هک شدن...)
منبع:https://www.linkedin.com/pulse/7-strategies-thrive-exponential-era-david-espindola/