می دانم سکوت بهترست و انتقاد پر هزینه. اما واقعا دیگر خسته شده ایم. از اینکه تلویزیون را روشن کنیم و ببینیم یک مسئول دارد منت می گذارد و صدا و سیما هم دارد تلاش و کوشش شبانه روزی مسئولین را به رخ می کشد تا بلکه ما مردم بفهمیم لوله کشی و آبرسانی ایی که باید دو ماه طول می کشید در عملیاتی خارق العاده یک هفته ای نتیجه شده است×
آیا واقعا مدیریت به اقتضای روز، صرفا حل مسائل روز مره و عدم توجه به نیازهای آتی، خدمتکاری ملت نیست بجای خدمتگزاری ایشان؟ حداقل اگر این مدیریت اقتضائی را خدمتکاری بنامیم شاید عده ای از مسئولیت اجتناب کنند و یا عده ای در مسئولیت از خدمتکار شدن پرهیز کرده و مشغول خدمتگزاری که کار اصلی در حکمرانی و حاکمیت است بشوند.
انتقادم به دولت قبلی و فعلی و شخص استاندار قبلی و فعلی شهر کرد و مدیران محترم عزیزتر از جان آبفا و آب منطقه ای و وزیر محترم نیرو و هیچ شخص قبلی فعلی و آتی نیست. درسته می دانیم که از سال 86 قرار بوده یک تصفیه خانه نقلی بر روی چشمه کوهرنگ بزنند که نزدند...
می دانیم که عده ای سرچشمه نشسته اند اما اولویت آب شان برای جای دیگریست...
می دانیم باید متشکر باشیم از اینکه حدود 400 هزار نفر قربانی سومدیریت هایی می شوند که هرگز کسی بابت این ترک فعل ها و کم کاری ها باز خواست نخواهد شد.
پس آیا بهتر نیست همچنان سکوت کنیم ...فقط چیزی همیشه در برابر چشمانم است، زمانی که قرار بود یک مدیریت میانی به یکی از دوستانم بدهند آنقدر وسواس بخرج دادند که آیا ایشان توانایی مدیریت دارد یا خیر دست آخر هم به وی علی رغم سابقه 15 ساله مدیریت های مختلف و با 11 مدال طلای جهانی مسئولیت داده نشد و به یک عزیز 62 ساله واگذار شد تا در دوران بازنشستگی همچنان خدمتگزار ملت باشد.
آیا چنین خروجی های که ما از مدیریت می بینیم نسبت به سنجش توان مدیریتی در نسل جوان همخوانی دارد؟ چه اینکه همواره برای افراد بی رابطه و برون از مجموعه های سیاسی، این سنجش ها مانع از رسیدن ایشان به مسئولیت ها است.