مرتب میگم که «دنیا جای عادلانه ای نیست»، گاها بعضی آدما در مقابل این جمله انقدر مقاومت میکنن که برام عجیبه، مثال های ماورایی میزنن که ببین فلانی داره تاوان فلان کارو پس میده ببین به چه روزی افتاده فلان شده بهمان شده نگاش کن!
بعد من میپرسم من تاوان کدوم گناه و دارم پس میدم؟؟
امروز حکم دادگاه اومد و در کمال ناباوری به ضرر من بود و برام خیلی عجیبه! حتی تنها راه قانونی وایستادنم جلوی این جریان جنون آمیز که داره منو میبره با خودش به سادگی شکست!
باورش برام سخته و من افتادم تو یه دام عجیب که تحملش برام سخت از اونیه که فکر میکردم.
چقدر از درون خالی ام، بی پناه و خسته ام.. تا کی اطرافیانم باید تاوان اشتباه منو بدن؟؟
اشتباه من خیلی بزرگ بوده، خیلی خیلی بزرگ، اما الان این جنگ من داره همه رو نابود میکنه
امروز بعد از ۱۱ ماه جنگیدن واسه یه ارزش غیر موجود بالاخره فهمیدم تموم شد و من باختم، این باخت از قبل بوده و من فقط نمیدیدمش..
الان بعد این همه وقت رفتم و همه عکس ها رو پاک کردم! باورت میشه؟ بالاخره یه کاری کردم!
تموم شد انگار نهایتا.
تو فکرم اجازه اتمامش صادر شد..من همینو میخواستم شاید.. یه پایان که توش جنگیده باشم حتی اگه شکست خورده باشم.
امشب از یکی یه چیزی خواستم، شاید تا الان نشده بود همچین چیزی بخوام ولی درخواستش کردم..
حالا میدونم راه حل درست چیه و بهش دست پیدا کردم.
من برنده زندگی خودم شدم توش تا آخرین لحظه جنگیدم و حالا توانمندترینم چون این اتفاق منو نکشت چی میتونه بکشتم؟
هفته پیش مرگ یه عزیز و تجربه کردم و میدونم مرگ واقعی اونه نه این اتفاقا ولی آدما دوست دارن قهرمان باشن خب برا خودشون؛)