آورده خبر راوی
آورده خبر راوی
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

اعتراف در سیاست

بی‌تردید، صداقت با خویشتن و دیگران سیاسی‌ترین عمل ممکن است. ویتگنشتاین عدم صداقت با دیگران را، به‌منزلۀ عدم صداقت با خویش می‌دانست. در مقاله‌ای با عنوان «اعترافاتِ ویتگنشتاین» (جاناتان بیل، ترجمۀ پارسا مشایخی‌فرد) می‌خوانیم: «در یکی از روزهای سالِ ۱۹۳۷، لودویگ‌ ویتگنشتاین1به خانۀ معلم روسیِ خود؛ فانیا پاسکال در کمبریج رفت تا به نقش خود در حادثه‌ای که بیش از یک دهه وجدانش را آزار داده بود، اعتراف کند.»
همانطور که بسیاری از ما می‌دانیم، اعتراف‌کردن به‌چیزی، شجاعت می‌خواهد؛ به‌خصوص زمانی‌ که آنچه شما به آن اعتراف می‌کنید، منعکس‌‌کنندۀ پشیمانی یا شخصیت ناخوشایندتان باشد؛ زیرا ما را مجبور می‌کند تا با ابعادی پنهان، از دیگران و خودمان، رو به رو شویم. مواجهه با خودفریبی نیز، مستلزم تغییری عمیق در شخصیت است. اعتراف می‌تواند به‌رفع موانعی که بر سر راهِ تبدیل‌شدن ما به خودِ واقعیِ خویش قرار دارند، کمک کند.

امروز، بازی‌پیشگان عرصۀ سیاست و قدرت ما سخت نیازمند نوعی اعتراف هستند. تنها در آینۀ این اعتراف است که خودِ واقعی و وضعیتِ واقعی آنان نمایان می‌گردد. تنها در آینۀ این اعتراف است که شاید تفاوت «منِ» دوران پیشاقدرت و پساقدرتِ خویش را بیابند، تفاوت آن‌ «خود» که قبل از قدرت از عدالت و برابری و آزادی و قومیت‌ها و جنسیت‌ها و اقلیت‌ها و بی‌صدایان و مهجوران و بی‌قدرتان و رویت‌ناپذیرها و حذف و طردشده‌ها سخن می‌گفت، با آن‌ «خود» که از خود «بی‌خود» شده است را، بفهمند، تفاوت آن «خود» که قبل از قدرت رو سوی پیرهای خرابات یک جریان داشت، با آن‌ «خود» که بعد از قدرت اهل می و میخانۀ جریان دیگر شده‌ است، را درک کنند، تفاوت آن «خود» که قبل از قدرت از وفاق میان مردمان سخن می‌گفت با آن «خود» که بعد از قدرت از وفاق میان اصحاب قدرت و سیاست سخن می‌گوید را دریابند.

دقیقا در این دقیقه است که امروز بیش و پیش از هر روز نیازمند اعتراف اصحاب سیاست و قدرت هستیم، تا شجاعانه با مردم از راز و رمز این «تفاوت»ها بگویند و صادقانه اعتراف کنند که ما را از بافت و تافت شبکۀ قدرت خبری نبود و چون وارد حریم قدرت شدیم لاجرم «آن گفتیم و کردیم که غیر از نمی‌توانستیم»، یا بر این اعتراف شوند که «ما را از این بافت و تافت نیک آگاهی بود، اما این آگاهی نیز بود که به حکم سیاست و قدرت، روایت «خود»ها و «من»های درون و برون من، یا «خودِ واقعی» و «خود»های کاذب» من، به اقتضاء شرایط و استلزام شبکۀ قدرتی که در آن قرار دارم، می‌باید متفاوت باشد: و این یعنی، «هنر سیاست». این‌دو اعتراف، هر دو می‌توانند ممد حیات و مفرح ذات اصحاب قدرت باشند، زیرا حداقل این اعتراف به واقعیت، می‌تواند تا حدودی آنان را از دهشتِ هیولابودگی رها سازد…

یادداشت از محمدرضا تاجیک

منبع و متن کامل


سیاستقدرتاعتراف
از خاک سکوت آتش فریاد بسازیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید