ویرگول
ورودثبت نام
سید صالح حسینی
سید صالح حسینیمتولد چهارم بهمن سال 1379 دانشجوی رشته کارشناسی اقتصاد ، علاقه‌مند به علوم انسانی
سید صالح حسینی
سید صالح حسینی
خواندن ۷ دقیقه·۶ ماه پیش

اقتصاد مال خر است ؟

به نام خدایی که انتهای تمام توابع مطلوبیت عالم است ....

 

آیا براستی امام گفته بودند اقتصاد مال خر است ؟
آیا براستی امام گفته بودند اقتصاد مال خر است ؟

اقتصاد مال خر است

 

چند وقتی بود که از فضای نوشتن فاصله گرفته بودم رنج زندگی در قرن 21 و آدم‌های عجیب و غریبش امّا دوباره مرا به سوی قلم و کاغذ کوچ داد البته قلم  و کاغذی از جنس برنامه ورد آفیس ....

دنیای عجیبی شده است ... حدأقل ورای درک من است ، و چون درک نمی‌کنم طبعاً درک هم نمی‌شوم و عاقبت این فرآیند تماماً غیر ارادی می‌شود طرد شدگی ... طرد شدگی از دنیا طرد شدگی از قرن 21 .... و می‌شوم همان نهنگ تنهای اعماق اقیانوس که به دلیل اینکه فرکانس صوتیش مقداری متفاوت بود از بقیه نهنگ‌ها هیچکس صدایش را نمی‌شنید .... و با اندوه و حزن فراوان ناله می‌کرد .. هرچند کسی نالـۀ او را نمی‌شنید .

 فکر کنم مقدمه‌ام طولانی شد ... و چقدر بی‌ربط به موضوعی که می‌خواهم درباره آن بنویسم ... گزاره‌ای منسوب به امام خمینی که حسابی در تاکسی‌ها معتبر است و مورد ارجا ...

قبل از اینکه شروع به خواندن این مطلب کنید خواهش می‌کنم برای بهره مندی از متنم فروض زیر را بپذیرید ( حدأقل تا انتهای خواندن این مطلب )

 

فرض اول : در سرتاسر این متن امام خمینی صرفاً یک شخصیت حقیقی است که ابعاد سیاسی و حوزوی دارد و لاغیر

فرض دوم : هیچ قضاوتی درباره شخصیت امام خمینی نداریم نه مثبت نه منفی

 ما در چند گام به برسی این جمله منسوب به امام می‌رسیم :

1- برسی و صحت سنجی اصل گزاره

2- برسی متن‌ اصلی گفته‌های آیت‌الله خمینی

3-  برسی و معناشناسی گفته‌های ایشان

 

آیا به راستی آیت الله خمینی این عبارت را به کار برده است ؟

"بیایید از هوش مصنوعی بپرسیم "

پاسخ هوش مصنوعی :

جمله «اقتصاد مال خر است» به اشتباه به امام خمینی نسبت داده شده است و در واقع، ایشان به اهمیت ارزش‌های بالاتر از مسائل اقتصادی تاکید داشته‌اند. این جمله معمولاً با هدف القای نگرش منفی نسبت به اقتصاد و توجیه مشکلات اقتصادی کنونی استفاده می‌شود.»

 

از آنجایی که تاکسی یکی از منابع بسیار مهم ماست به همین دلیل باز هم برسی کردیم تا ببینیم آیا امام خمینی براستی در سخنرانی در کنار کلمه اقتصاد از کلمه خر استفاده کرده‌اند یا خیر ؟

 

برسی‌ها ، من را به اینجا رساند ....

 

امام خمینی
امام خمینی

سخنرانی 8 مهرماه سال 1359 چند روز بعد از آغاز جنگ تحمیلی

 

من میل دارم که همه باورشان آمده باشد که این نهضتی که از اول تا آخرش – قریب پانزده شانزده سال، طول کشید و زحمت‌ها کشیده شد، خون‌ها داده شد و جوان‌ها از دست رفت، خانه‌ها از دست رفت، خانمان‌ها خراب شد، و خصوصاً در این یکی دو سال آخر که همه شاهد بودید که چه شد، باورمان آمده باشد که این همه برای اسلام بود.

 

هیچ من نمی‌توانم تصور کنم و هیچ عاقلی نمی‌تواند تصور کند که بگویند ما خون‌هایمان را دادیم که خربزه ارزان بشود! ما جوان‌هایمان را دادیم که خانه ارزان بشود. هیچ عاقلی جوانش را نمی‌دهد که خانه ارزان گیرش بیاید. مردم همه چیزشان را برای جوان‌هاشان می‌خواهند … .

 

همه دیدید که تمام قشرها، خانمها، ریختند توی خیابانها،‏‎ ‎‏جوانها ریختند توی خیابانها، در پشت بامها، در کوچه و بَرزَن و همه جا، فریادشان این‏‎ ‎‏بود که ما اسلام را می خواهیم و جمهوری اسلامی می خواهیم. برای اسلام است که‏‎ ‎‏انسان می تواند جانش را بدهد. اولیای ما هم برای اسلام جان دادند، نه برای اقتصاد،‏‎ ‎‏اقتصاد قابل این نیست. آدم، اقتصاد را برای خودش می خواهد؛ خودش را به کشتن‏‎ ‎‏بدهد که اقتصادش درست بشود! این معقول نیست. یا جوانهایشان را به کشتن بدهند که‏‎ ‎‏نان ارزان گیرش بیاید! این یک چیز معقولی نیست. آن که معقول است و عمل شد و همه‏‎ ‎‏دیدیم و همه دیدید، این است که همان طوری که در صدر اسلام، پیغمبر اسلام ـ‏‎ ‎‏صلی الله علیه و آله ـ و اولیای اسلام همه چیزشان را فدای اسلام می کردند، برای اینکه‏‎ ‎‏در این فداکاری باخت نیست.‏

 

‏‏     ‏‏آنهایی که دم از اقتصاد می زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد می دانند از باب اینکه‏‎ ‎‏انسان را نمی دانند یعنی چه، خیال می کنند که انسان هم یک حیوانی است که همان‏‎ ‎‏خورد و خوراک است! منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی‏‎ ‎‏دارد. این چلوکباب می خورد؛ او کاه می خورد؛ اما هر دو حیوانند. اینهایی که زیربنای‏‎ ‎‏همه چیز را اقتصاد می دانند اینها انسان را حیوان می دانند. حیوان هم همه چیزش فدای‏‎ ‎‏اقتصادش است. زیربنای همه چیزش ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ الاغ هم زیربنای همه چیزش اقتصادش‏‎ ‎‏است. اینها انسان را نشناختند اصلاً که چه هست. ما باید باورمان بیاید به اینکه مملکت‏ ‎‏ما همه چیزش را فدا می خواست بکند برای اسلام. الآن هم می آیند به من می گویند،‏‎ ‎‏مکرر ـ دستجمعی، تنهایی ـ که شما دعا کنید ما شهید بشویم. معقول است که بگوید من‏‎ ‎‏شهید بشوم برای اینکه شکمم سیر بشود؟ برای شکمش می خواهد شهید بشود؟! کسی‏‎ ‎‏معقول است که تقاضای شهادت بکند برای شکمش؟ همچو معقول نیست این معنا،‏‎ ‎‏تقاضای شهادت برای اینکه ادراک کرده است که در شهادت موت نیست؛ یک حیات‏‎ ‎‏جاوید است، برای حیات جاوید است که این تقاضای شهادت می کند. زیربنا توحید‏‎ ‎‏است، زیربنا عقاید حقّۀ الهی است؛ نه زیربنا شکم باشد. اینهایی که اقتصاد را زیربنا‏‎ ‎‏می دانند، اینها منحط کردند انسان را از حدّ انسانیت به حد یک حیوانی، مثل سایر‏‎ ‎‏حیوانات؛ این هم مثل سایر حیوانات.

 

این سخنرانی ریشه آن گزاره منسوب به امام خمینی است . اما ما باید برای درک شرایط آن روز‌های فکری ایران کمی روی این عبارت آیت‌الله خمینی دقیق شویم :« اینهایی که اقتصاد را زیربنا‏‎ ‎‏می دانند، اینها منحط کردند انسان را از حدّ انسانیت به حد یک حیوانی، مثل سایر‏‎ ‎‏حیوانات؛ این هم مثل سایر حیوانات. »

 

منطور امام از اینها دقیقاً چه کسانی هستند ؟ در آن بازه زمانی در کشور‌های جهان سوم افکار کمونیستی به شدت تبلیغ می‌شد و حامیان فراوانی هم داشت مخصوصاً میان اقشار کم‌درآمد و دانشجویان پرطرفدار بود برای اینکه به شدت نفوذ این افکار در میان مردم پی ببریم صرفاً کافی است نگاهی گذرا به فعالیت‌های حزب توده میان سال‌های 1320 هجری شمسی تا 1330 هجری شمسی بیاندازید تا به این مهم پی ببرید افکار کمونیستی تا چه اندازه در میان مردم رسوخ کرده بودند .

یکی از بنیادی ترین افکار مارکسیست‌ها جبر تاریخ است آنها اقتصاد را شکل دهنده تمام ارکان اجتماع می‌دانستند و عقیده داشتند توده مردم برده زمان و مکان خود هستند . حالا در چنین فضایی امام در شروع جنگ در خصوص اهمیت مسائل معنوی برای مردم این عبارات را بیان کردند در حالی که اصلاً معنای صحبت ایشان عدم به رسمیت شناختن علم اقتصاد نبود .

هرچند اگر ما افراد جامعه را صرفاً موجوداتی بدانیم که به دنبال رفع نیاز‌های مصرفی خود هستند خیلی هم تفاوتی با حیوانات ندارند شاید یکی از معدود تفاوت‌هایشان این باشد که حیوانات دایره بسیار محدودی از کالا‌ها را مصرف می‌کنند و تمام نیاز خود را برای ادامه حیات خودشان تأمین می‌کنند .

اما آیا تنها امام با این ادبیات در خصوص اقتصاد صحبت کرده است ؟ یا افراد دیگری بوده‌اندکه حتی از عباراتی حتی بدتر از امام درباره اقتصاد و حتی جامعه صحبت کرده‌اند ؟  

تورستن وبلن
تورستن وبلن

خیر ، اما متأسفانه به دلیل آنکه در دانشگاه‌های ما اقتصاد را به جای آنکه یک علم بدانند یک مجموعه‌ای از تحلیل‌های ریاضی می‌دانند برخلاف آنچه که  نظر بزرگان علم اقتصاد است بعد 10 سال تدریس هم آخرش نمی‌توانیم اقتصاد را بفهمیم و در زندگی خود جاری و ساری کنیم .

این اسم را احتمال بسیار زیاد نشنیده باشید تورستاین وبلن یکی از صاحب نظران برجسته در اقتصاد که در سالهای 1857 _ 1929 زندگی می‌کرد .

وبلن معتقد بود که طبقه تن آسا ثروت را ضایع می‌کنند .
وبلن معتقد بود که طبقه تن آسا ثروت را ضایع می‌کنند .

البته وی اقتصاد را نه در ترکیب با ریاضی بلکه در ترکیب با جامعه شناسی و روانشناسی تحلیل می‌کرد .

یکی از نکات مهم در نظریات وبلن بحث غریزه شکارگری بود که برسی تمایلات مردم در راستای مصرف کالاهای مختلف می‌پردازد ، این نظریه به عبارت ساده این نکته را بیان می‌کند که یک فرد ممکن است صرفاً به دلیل آنکه از دیگران بیشتر مصرف کند به مصرف برخی کالاها اقدام کند ( از جمله برخی لباس‌های فاخر و گران قیمت )

اگر سری به کتاب‌های وبلن بزنید می‌توانید به کرات به عبارات مختلفی که در آن از حیوان و غریزه سخن گفته شده مشاهده کنید .

نظریه طبقه تن آسا
نظریه طبقه تن آسا

برای اینکه داستان را برایتان جذاب تر کنم صرفاً به این نکته در پایان کلام خود بسنده می‌کنم که در برهه‌ای از تاریخ به وبلن پیشنهاد ریاست انجمن علمی اقتصاد آمریکا را داده بودند که نپذیرفت .

باز هم متنم به پایان رسید و من تنها ماندم در میان مشتی بتن و فولاد و آدم‌هایی حتی سخت تر از شهر‌هایشان

دنیای عجیبی شده است برای سگ‌های ولگرد کمپین حمایت می‌گذارند اما برای کودکان غره هرگز .... و من هستم موجی از تنهایی و غربت ، فکر کنم آدم اشتباهی قرن 21 هستم ....

اگر متنم را خواندید خوشحال می‌شوم در اشتراک گزاری‌اش به من یاری دهید.

منبع : کتاب تاریخ مختصر اقتصاد ، فصل 17
منبع : کتاب تاریخ مختصر اقتصاد ، فصل 17

اقتصادامام خمینیدلنوشته
۴
۲
سید صالح حسینی
سید صالح حسینی
متولد چهارم بهمن سال 1379 دانشجوی رشته کارشناسی اقتصاد ، علاقه‌مند به علوم انسانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید