S.amirali
S.amirali
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

وقتی دوربین موبایل شاهد قدم زدن‌هایم است ...

امروز بعد مدتها دست و دلم به یه قدم زدن و عکس برداری حسابی از شهر محل زندگیم رفت و این فرایند گرچه اولش ناامید کننده بود ولی بعد طعم لذیذی به خودش گرفت و وضعیت داغون نت و اینستا سبب شد چندتا شو بخوام اینجا به اشتراک بذارم به همراه عنوانی که موقع گرفتن یا بعدش به ذهنم رسید.

مرسی می‌بینید?


من
من


خانه
خانه


طبیعت
طبیعت


خدا
خدا


بازنشستگی
بازنشستگی


خاطرات
خاطرات


اخبار
اخبار


نیمه جان
نیمه جان


یک مرد
یک مرد


قهرمان
قهرمان


عشق
عشق


گرسنگی
گرسنگی


دین
دین


آزادی
آزادی


تو
تو



و نارنگی ‌که سوغات خانه پدربزرگ بود در دستانم به پوست رسید تا پرچمی دیدم و نفرت، پوست نارنگی را مشت و به آن پرتاب کرد تا تکه‌ای بماند. آن تکه را چند قدم جلوتر در آفتاب پای درختی ریختم که دیگران فقط ته مانده سیگارشان را پای آن می‌ریختند.


تصاویر و نوشته از سیدامیرعلی خطیبی

تقدیم به زیباترین چشم‌ها :)

عکاسیمتنعکسنوشتزندگیآزادی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید