نوروتراپی چیست؟ چگونه به بهبود عملکرد مغز کمک می کند؟
نوروتراپی
نوروتراپی مبتنی بر اینایده است که چگونه فکر میکنیم، احساس میکنیم و عمل میکنیم. این فعالیت ها از عملکرد فیزیولوژیکی ما، به ویژه عملکرد مغز و سیستم عصبی منعکس میشود. نوروتراپی فرصتی را برای یادگیری جدید باز میکند و مسیرهای مغزی جدیدی را ایجاد میکند که به ما خدمات بهتری میدهند. مشکلاتی مانند افسردگی و اضطراب زمانی ایجاد میشوند که مغز در حالتها و الگوهای ناسازگار گیر کند. اغلب این الگوهای غیرمفید به نوعی به مغز آموخته میشوند . به عنوان مثال وقتی مجبور هستید سوار قطار یا اتوبوس شلوغ شوید، دچار اضطراب و وحشت میشوید.
کاربردها و مزایای نوروتراپی
اولین مزیت نوروتراپی بهبود عملکرد مغز است. کاربردهای رایج عبارتند از:
تسکین استرس و مدیریت اضطراب (همچنین هراس)
بهبود خلق و خو و ایجاد انعطافپذیری عاطفی
بالابردن توجه و تمرکز و سایر جنبههای عملکرد اجرایی
افزایش عملکرد شناختی و یادگیری
تقویت انگیزه و انرژی، و یادگیری مدیریت هوس، مشکلات عادت و اعتیاد
نوروتراپی چگونه کار میکند؟
استراتژی نوروتراپی تحریک ساختار و یا عملکرد سلولهای مغزی است. این تحریک میتواند درونی یا بیرونی باشد یعنی محرک میتواند درون خود مغز باشد یا از محرکی خارج از مغز باشد. این محرکها روی عملکرد مغز اثر میگذارد و بهبود میبخشد. به عنوان مثال یکی از روشهای نوروتراپی که نوروفیدبک است که برای مغز مانند یک آیینه عمل میکند. یعنی مغز دائماً به دنبال دیدن تأثیر خود بر محیط است.
زمانی که مغز تغییرات خود را مشاهده میکند میپرسد: آیا من باعث این تغییرات هستم؟ در واقع خود تصحیحی و خود تنظیمی مغز از طریق خود ادراکی نشات میگیرد.
برای سایر روشهای نوروتراپی هم در ادامه توضیح میدهیم.
انواع کلی نوروتراپی
طور کلی دو نوع نوروتراپی وجود دارد:
نوروتراپی مبتنی بر یادگیری، شرطیسازی و آموزش (یعنی شامل تغییرات نوروپلاستیک درونی) بیوفیدبک و نوروفیدبک نمونههای برجستهای هستند (در زیر در مورد آنها بیشتر توضیح میدهیم). این روشها ممکن است شامل توسعه مهارتها، یا افزایش «تناسب مغز» از طریق ورزش (مانند نوعی تمرین با وزنه برای مغز) یا ترکیبی از این دو باشد.
نوروتراپی مبتنی بر تحریک مغز (یعنی نوروپلاستیسیته با هدایت خارجی) تحریک عصبی عنصر غالب است – اما این بدان معنا نیست که سایر عناصر نیز در آن دخالت ندارند. تحریک مغز، مغز را از حالت یا الگوی معمولش بیرون میکشد یا هل میدهد. (که ممکن است یک حالت «گیر» یا یک الگوی ناسازگار باشد) و سپس میل طبیعی مغز به خودتنظیمی یا تعادل خود را یا حتی خود درمانی، شروع میشود.به عبارت دیگر، تحریک نوعی عامل استرسزا است که مغز به طور طبیعی تا آنجا که میتواند از آن “بازیابی میشود”.این روند ممکن است به موازات سایر اشکال تغییر باشد – به عنوان مثال اگر به باشگاه میروید و وزنه بلند میکنید، به عضلات خود فشار میآورید که باعث آسیب جزئی میشود. در ساعات و روزهای بعد، ماهیچهها خود را بهبود میبخشند، شاید قویتر از قبل شوند (مخصوصاً اگر تمرین را تکرار کنید).