«سائر»
«سائر»
خواندن ۲ دقیقه·۱۹ روز پیش

دست انداز ۲

1____اوایل ترم یک که بودم بچه‌ها میخواستن برن بیرون باهاشون میرفتم برای اینکه تفریح کنم و لذت ببرم و میگفتم اینکه همه میرن بیرون پس طبیعیه اینجوری باید حال کرد و خوب از سه باری که با بچه‌ها بیرون رفتم، دوبارش وسط کار ول کردم رفتم، بار اولم حوصلم نشد برم ولی دلم بینشون نبود...

شوخی‌های مسخره و صحبت درباره چیزایی که اصلا علاقه نداشتم و مسخره کردن و دست انداختن کسی که بخواد متفاوت فکر کنه باعث میشدن که از بودن باهاشون خوشحال نباشم علاوه بر اون محیط شلوغ!!!
مافیا هم اصلا دوست نداشتم...

این ترم چندین بار برام پیش اومد بتونم با بچه‌ها برم بیرون چه دوره‌ای که شیراز رفته بودیم چه چندباری که بچه‌ها خواستن برن بیرون و گیم نت و... اما نرفتم. شاید اولش کمی تمایل داشتم ولی خب میدونستم وسطای کار دل زده میشم و به جاش کارهایی که دوست داشتم کردم... از صحبت کردن با دوست حلقه دومم تا کتاب خوندن و نوشتن افکارم و فکر کردن حین نوشتن که خیلی واسم جذاب بود و واقعا حالمو بهتر کرد و یه لذت آرام و عمیقی برخلاف لذت پرآشوب چرت و پرت گفتن با بچه‌ها کسب کردم...

و فهمیدم لازم نیست از کارهایی که بقیه انجام میدن الزاما لذت ببرم...

فهمیدم...

آهسته کتاب خوندن و مزه کردنش...

تنهایی و فکر کردن در خلوت خودت...

صحبت کردن با کسی که اجباری باهات حرف نمیزنه و نگاه بالا به پایین مسخره نداره که به خودش اجازه بده دستت بندازه و مسخرت کنه و روحش تواضع داره...

چه قدر میتونه واسم لذت بخش باشه...


2____تابستون یه کتاب خوندم به نام قانون‌چاقی که شاید به معنای کلمه یکی از کتابایی بود که بیشترین کاربرد عملی رو واسم داشت چون باعث شد وزنم رو از ۸۳ به ۷۵ برسونم...

شاید یه روز وقت کردم کتابو معرفی کنم و شاید حتی خلاصه‌ای از اون رو داخل ویرگول منتشر کنم ولی علی ای حال روشی که الآن دارم انجام میدم اینه که یه روز در میون به مدت ۲۴ ساعت غذا نمیخورم(آب میتونم بخورم) و دیروز ظهر یکی از دوستام گفت چرا سلف نمیای گفتم ناهار ندارم گفت واسه چی؟ گفتم ۲۴ ساعت نباید چیزی بخورم و بهش توضیح دادم...

گفت آدم ۵ سال کمتر زندگی کنه ولی از زندگیش لذت ببره...

برام یه سوال ایجاد شد...

تندی مزه نیست بلکه صرفا گیرنده‌های درد زبات رو تحریک میکنه!
اصلا گیاها تیز میشن تا کسی نیاد بخورتشون و انسان تنها موجودیه که از خوردن چیز تند خوشش میاد!
وقتی حتی از مزه تند هم خوشمون میاد پس طبیعیه که لذت رو یه جیز نسبی بدونیم و نمیتونیم کارهای لذت بخش رو واسه همه طبقه بندی کنیم...

و ادم میتونه ۵ سال بیشتر زندگی کنه و از غذا نخوردنم لذت ببره:)

همینطور لذت معیار خوبی واسه مشخص کردن مسیر و سمت و سوی زندگی نیست...!


دست اندازلذتتنهایی
پیدا به ضمیرم او پنهان به ضمیرم او این است مقام او دریاب مقام من...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید