ساحل آسوده گفت گرچه بسی زیستم
آه نه معلوم گشت کیستم و چیستم
موج ز خود رفتهای تیز خرامید و گفت
هستم اگر میروم ور نروم نیستم
" اقبال لاهوری "

اقدامگرایی نباید هدف باشد، هدفمحور باید بود، موج ز خود رفته که به معنای فداکاری است اگر میرود و میخرامد از قبل هدفی مشخص دارد که رفتن بدون هدف با نرفتن تفاوت چندانی شاید نداشته باشد، از برای آرزو و هدف بوده که اقدام متولد شده است.
با چشم باز هدفی انتخاب کرده و سپس در راهش فداکاری و تعهد پیشه کن یا به عبارت دیگر در این تعهد و فداکاری حداقل به آنچه عقلمان درست تشخیص داده میرسیم درحالیکه در آن حالت به هیچچیز آنطور که باید و شاید نمیرسیم و داستان کوشا و نوشا برایمان تکرار میشود و کمال هیچچیز را تجربه نمیکنیم.
اگر بگویم آتش کمال، آن بخش هدفبخشیاش، قسمتی از هیزم کارهای نکرده و پلکهای فداکاری بستن بر روی چشمهای تنوعطلب و حریص بوده چندان بیراه نگفتهام.
آن برف گوید دم به دم: «بگدازم و سیلی شوم
غلطان سوی دریا روم، من بحری و دریاییم»"مولانا