تزم شروع شد ...
رفتم آزمایشگاه و اول با ساخت یه نانوکلات ساده شروع کردم که داخل آب حل نمیشد اما آهن رو داخل آب آزاد میکرد و برای مصرف خاکی اینن کود مناسب بود اما باز اینجا مشکل پ هاش خاک بود که باید رفع میشد....
بعد از شستشو و خشک شدن این شکلی میشه:) کاملا پودری... (البته عکس سومی مربوط به یه نانوکلات دیگه س... و کودی که مربوط به عکس اول و دوم هست پودرش نارنجی تر هست..)
از نمونه های اگزالات و EDTA و نانوذره عکس ها رو میگذارم... تغییر رنگ اون ها رو ببینید... البته نانوذره م عکس زیادی ازش پیدا نکردم..
خب اول بهتره بریم عکسای ادت آ رو ببینیم... توی آزمایشگاه رشته خودم شروع کردم به ساخت محلول های مورد نیازم و تقریبا از 7 و نیم صبح که کارمو شروع میکردم و گاهی هم 7... بنده خدا مسئول آزمایشگاه بخاطر من زودتر میومد... زمانی که من کارمو انجام میدادم... بچه های دیگه م بودن اما 8 میومدن... اما من چون کارای شیمیایی تزم زیاد بود خروس خون توی آزمایشگاه بودم... کلا یسری ظرف توی آزمایشگاه دس من بود و فقط من ازشون استفاده میکردم..
طبق عادت آخر وقت روز قبل ظرفامو قشنگ میشستم و بعد آب مقطر میزدمو میزاشتم به طور طبیعی توی کمدم خشک بشه و برای شروع کار روز بعد آماده باشه...
اول صبح محلول سازی بود و بعدم ساخت نمونه... تنها کسی بودم که محلول کاریمو خودم میساختم نه مسئول آزمایشگاه.. در واقع کارم این رو ایجاب میکرد که خودم محلولامو آماده کنم.. بقیه بچه ها هم خودشون محلولاشون رو اماده میکردن اما فرق کار من با بقیه این بود که محاسبات دس خودم بود و از قبل حساب میکردم چند گرم با چند سی سی آب یا آمونیاک یا هر چیز ذیگه ای...
خب ادت آ از زرد به قرمز میرسه و تغییر رنگ میده... تغییر شیمیایی قشنگیه...
این رنگ قرمز محلول نهاییه...
پتاسیم اگزالات یه نمونه پودری سبز رنگه که با قرارگیری توی یخ به حالت پودر در میاد یا با سرد شدن توی دمای محیط... یکم فرایندش متفاوته اما جالب ... یه روز تا آخر وقت توی آزمایشگاه موندم تقریبا 6 عصر...
تنها بودم اما باید نمونه هامو آماده میکردم... و مشکل این بود من دانشجوی رشته دیگه ای بودم و کلید آزمایشگاه بهم نمی دادن... اون اوایل خیلی سخت بود... با حرف زدن استادم با مسئول آزمایشگاه و دیدن عملکرد کاری من توی اون چند ماهه که باهاشون کار میکردم بلاخره بهم کلیدو دادن...
شروع کردم به ساخت نمونه... تغییر رنگ رو ببینید..
همین محلول رو بعد از خنک شدن داخل یخ گذاشتم تا ناخالصی های اونو هم بگیرم...
و از یه طرفم نمونه م رو به صورت پودری بگذارم خشک بشه و داشته باشمش...
نمونه نانوذره رو عکساشو پیدا نکردم فقط همین یه عکسه از روند ساختش که اونم قبل از شستشوی محلول هست :))
و خشک کردن نمونه و پودری شدنش...
فک میکنم بهتره این نوشته ها رو در همینجا تموم کنم...
این روزا بی نهایت سرم شلوغه و برای همین با تاخیر بسیار زیادی این پست رو نوشتم...
پست های بعدی م مطمئنا هر زمان نوشته بشن موضوعات دیگه رو در برخواهند داشت...
روزای خوبی بود هم گریه کردم هم حرص خوردم هم خندیدم هم حرص خوردم هم درس یاد گرفتم...
بهتون توصیه میکنم درس رو با آرامش دنبال کنید نه حرص... هر جایی کارتون خراب شد نگران نباشید... دوباره از اول شروع کنین... نگران محدودیت زمان هستین میدونم اما بلاخره یجوری درس میشه... همیشه توی بعضی کارا عوامل محیطی خیلی تاثیر دارن و من خیلی بخاطر این عوامل کارم هر دفعه عقب افتاد اما بلاخره تموم شد... خیلی اوقات از فشار کار و بعد از بین رفتن نمونه هامو نداشتن ماده گریه کردم اما هیچی نشد... فقط آروم شدم و اون فشار کاره از روی من برداشته شد و باز دوباره روز از نو و دوباره تلنبار شدن اون نگرانی ها....
با آرامش کاراتون رو توی هر رشته ای که هستین دنبال کنید... سعی کنید نگران نباشید..
موفق و پیروز باشید...