صادق داروبرد
صادق داروبرد
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

ترانه آواره

یا الله

.



سفر ها رفتمو اما ، دلم راضی نشد هرگز


پاهام میرفتن این راهو ، دلم راضی نشد هرگز


نشد قانع که تنهایی ، توو کنج غُصه میسوزه


میره آروم یک گوشه ، میمونه تا که میپوسه


دلم موند و حواسم رفت ، پیِ این راه طولانی


همش غرقِ خودم بودم ، توو این دریای طوفانی


منو میبرد تنهایی ، دلم هی دور تر میشد


همه دلتنگیام انگار ، فقط هی بیشتر میشد


دلم موند و خودم پوسید ، تهِ مردابِ دلتنگی


همش حبسِ خودم بودم ، یه چار دیواری سنگی


یه زندونی یه آواره ، که تقدیرش خیابونه


یه چشم انداز تلخی که ، تا میبینی زمستونه






صادق داروبردآوارهجنگل عشقدریای محبتکاج سر کوچه
داستانی های عاطفی کمدی در ژانر خانوادگی صادق داروبرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید