تا به حال شده است با من شگفت انگیز خود برخورد کنید. شخصی که از خیلی جهت ها شبیه شماست. شما دوست دارید ساعت ها به فرد موردنظر نگاه کنید. در چشمانش خیره شوید ، غوطه ور شوید اما کلمه ای صحبت نکنید. فقط چشم هایش کافی است تا اطلاعات را منتقل کنند. بدون آنکه چیزی از زندگی شخص بدانید انگار که فرد را میشناسید. عجیب است نه! اما چگونه؟
به نظر من افراد مختلف را از دو طریق میتوان شناخت. یک چشم هایشان و دو قلب هایشان. موضوع قلب که خیلی درونی است اما چشم ها نمایان تر هستند. چشم ها نشانه ی کاملی از هویت افراد هستند اما قطعا چشم ها بدون صورت ، شاید بی معنا جلوه کنند. افراد با قلب مهربان نوع نگاه متفاوتی به هر موضوع دارند. پس نمود قلب رو در چشم افراد هم میتوان جست و جو کرد. اما چرا موضوع چشم ها را اینقدر جدی گرفته ام مگر چه حجمی از اطلاعات میتوانند از طریق چشم ها جابهجا شوند؟
به نظر من هر فرد نوع خاصی از امواج را از خودش ارسال میکند. شما فقط میتوانید این امواج را از فرد هم موج یا شبه موج خود تشخیص دهید. پس اگر تجربه قبلی ندارید باید عرض کنم شما حس مبهمی نه فقط به چشم ها و صورت فرد بلکه به حضور و گرمای وجودی فرد خواهید داشت. یه حسی شبیه خانه تکانی در قلبتان و اینکه انگار در حال آشوب داخلی هستید. اطلاعات بیشتر و فهمیدن اینکه شما دچار خطای شناختی شده اید یا نه ، فقط در صورتی که با فرد ارتباط کلامی برقراری کنید و اطلاعات مدنظرتون را مورد پرسش قرار دهید ممکن هست.
موضوعی که من اینجا مورد امتحان قرار داده ام قطعه های موسیقی بوده اند. برای افراد مدنظر قطعات انتخاب شده ای از موسیقی بی کلام که مورد علاقه ام بوده اند را فرستاده ام و از آنها خواسته ام که حسشان را نسبت به آن قطعه موسیقی برایم بیان کنند. اگر احساس کردید که جملات توصیفی فرد از قطعات مدنظر ، شما را لمس کرده اند به طرزی که انگار قبلا تا به حال هیچ وقت کسی شما را تا این حد درک نکرده است، یه قدم به من شگفت انگیز خود نزدیک شده اید. امروزه خیلی از افراد از طریق فضای مجازی به خصوص شبکه های اجتماعی ، حجم عظیمی از اطلاعات را منتقل میکنند در حالیکه پرسش این مقدار از اطلاعات به طور حضوری غیر ممکن خواهد بود. شما نیز میتوانید این مورد را از این طریق امتحان کنید.
آیا داستانی که روایت میکنم بستگی به جنسیت دارد. در واقعیت ، ۹۰ درصد موارد ، من شگفت انگیز شما ، به احتمال زیاد جنس مخالف شماست. نمیدانم چرا اما برخورد های شخصی من اینگونه به من اثبات کرده است. البته قطعا استثنا برای هر موضوعی وجود دارد.
اما یه سوال؟ اگر من شگفت انگیز شما ، شما را نپذیرد چطور ؟ با این موضوع کنار آمدن سخت نخواهد بود؟
اولین روابط با ارزش ، دوستی ها خواهند بود که جنسیت خود را به مرور زمان به انواع دیگری از روابط تغییر داده و رشد خواهند کرد. پس همه چیز در یک کلمه خلاصه میشود ، دوستی! این که تعریف شما از دوستی چیه و چطور به دوستی هاتون نگاه میکنید مهمه.
واقعا تا به حال از خودتون پرسیدید که تعریف تون از دوستی هاتون چیه؟ چیزی که من را واداشت تا برای هر کلمه یا موضوع مهم در زندگی ام دنبال تعریفی از نگاه خودم بگردم همین کلمه بود. از نگاه من دوستی ها ، روابط دو طرفه ای هستند به طوری که وجود هر طرف برای دیگری سودمند است. این موارد قوانین ذهنی هستند که من برای خودم در ذهنم چیده ام تا بتوانم دوستی های سالم تری برقرار کنم و بیشتر برای دوستانم سودمند باشم.
۱-دوستی زمانی معنا پیدا میکند که وجود خود دوست برای شما ارزشمند باشد. به این معنا که شما فرد را فقط به خاطر وجود عزیزش میپرستید و وجودش براتون آرامش بخشه و بهتون کمک میکنه که حالتون بهتر بشه.
۲-اگر میخواهید دوستی هایی پرتوان و کارآمد برقرار کنید سعی کنید از اول با دوستانتان صادق باشید و انتظاراتتون را با دوستان تان مشخص کنید. به این صورت در اواسط دوستی هاتون مسیرتون به بیراهه نمیکشه و گم نمی شوید. به طوری که ارتباطتون براتون بی معنا بشود.
۳-آیا دوستی ها همیشه باید باقی بمانند؟ از نظر من دوستی ها به وجود می آیند که باعث رشدمون بشوند پس اگر بعد از مدتی مسیرمون از دوستانمان جدا شد به این معنا نیست که دوستی مون بی معنا بوده بلکه ارزش دوستی ما به مقدار رشدی که برای همدیگر پدید آورده ایم معین میشود.
۴-پیش نیاز برقراری هر دوستی سالم این هستش که تکلیفمون با خودمون معلوم باشد. این موضوع به مورد ۳ برمیگردد. وقتی خواسته ها و انتظارات و تعریفمون را از دوستی از قبل برای خودمون مشخص کرده باشیم راحت تر میتونیم دوستان مدنظرمون را پیدا کنیم.
پس به طور خلاصه برای برقراری ارتباطات سالم
۱)دوستی با فرد به خاطر وجود خودش
۲)مشخص کردن انتظاراتمان از دوستی با فرد
۳)ارزش دوستی ها با مقدار رشدی که برای یکدیگر پدید آوردیم معلوم میشود.
۴)اول تکلیفمون را با خودمون مشخص کنیم