انسان ها به وسیله افکارشان است که معنا می یابند. این افکار هستند که موجب اعمال گوناگون میشوند. هر انسان چون طبلی است که به وسیله اعمالش، صدایی متفاوت از دیگری، بروز میدهد. انسان ها به وسیله ی افکار خود، انرژی شان را منتقل میکنند. هر انسان دایره ای از انرژی است که این انرژی ساخته ی افکار اوست. این انرژی خود را در تمام هستی فرد نمایان میسازد. پس جای تعجب نیست چرا از حالات صورت افراد میتوانیم، افکارشان را نه به وضوح اما تا حدی بخوانیم.
انسان ها همچون دایره هایی هستند که تا قبل از شناخت یکدیگر، اشتراکی بین دایره هایشان وجود ندارد. اینکه تا چه حدی دایره مان را با دیگری به اشتراک بگذاریم به خود ما بستگی دارد. سالم ترین نوع اشتراک شاید اشتراک مرکز به مرکز باشد. هم به اندازه از طرف مقابل میدانید، هم فضای شخصی او حفظ شده است و هم بی اندازه ای در دیگری غرق نشده اید که موجب شود افسار زندگانی خود را از دست دهید.
تماس محیطی دایره های ما انسان ها، با به اشتراک گذاری زمان شکل میگیرد. فرق نمیکند با تصمیم قبلی یا بدون آن باشد. مگر به غیر این است که که بهترین دوستی هایمان را با همکلاسی هایی تصادفی رقم زده ایم. ما که ترتیب بندی دانش آموزان کلاس ها را انتخاب نکرده ایم. بلکه همه چیز تنها با تصادف شکل گرفته است. پس با اشتراک گذاری زمان، دایره هایمان به هم برخورد کرده اند، از این جا به بعد بسته به اینکه برخورد های اول خوشایند بوده باشند، تصمیمی برای آینده ی اشتراک گذاری هایمان میگیریم.
بسته به اینکه تا چند جنبه از شخصیت مان را رشد دهیم، گاهی برای بعضی افراد این دایره ها دارای حجم میشوند. یعنی دارای تعدادی دایره با مرکز های یکسان در سه بعد دنیای فیزیکی. از نگاه علم فیزیک میتوانیم این دایره های اجتماعی بین فردی را، از نوع امواج بدانیم که در سه بعد در حال انتقال هستند. تاثیر غیرمستقیم و گاهی مستقیم این دایره ها بر زندگی اجتماعی و روابط بین فردی را میتوانیم توسط تعریف انیشتین از بعد چهارم تفسیر کنیم. از نظر انیشتین فضای سه بعدی دارای بعد چهارمی هم است که در این بعد زمان و مکان که تا قبل از آن مفهومی جداگانه بودند در این بعد چهارم به یک ماهیت یکپارچه به نام فضا-زمان تبدیل میشوند. تا قبل از این اشاره کردیم که افراد دست مایه روح زمان و مکان هستند، حال با تعریف انیشتین حتی به وجود پیوندی یکپارچه بین این دو نیز پی میبریم. پس انسان ها به نحوی حاصل رشد متقابل از تاثیرات زمان و مکان هستند که این دو خود دست به دست هم داده و ارتباطی پیچیده با یکدیگر دارند.
هر ارتباط با دیگری مثل این است که با یکدیگر سوارقایق شویم. اگر این قایق نماد ارتباط و شناخت ما از یکدیگر باشد، زنجیره ای از اتفاقات انتظارش را میکشد. هیچ وقت قایق ما همان قایق اولیه نخواهد بود و همیشه در حال تغییر خواهد ماند. قایق هر رابطه ای بعد از مدتی نیاز به تعمیر و رسیدگی دارد. حواسمان به قایق های روابطمان باشد تا درامواج خروشان زندگی شکسته و فرسوده نشوند.