تقریبا سه سالی میشه که کانال تلگرامی رو برای کاریابی استان قزوین راه اندازی کردم و تجربیاتی در این زمینه به دست آوردم که شاید براتون جالب باشه. علاوه بر اون هم در موقعیت کارفرما و هم کارمند فعالیت داشتم که بازم شاید به دردتون بخوره :)
من مشکلات رو در دو سمت کارفرما و کارمند میبینم. علاوه بر این دو مواردی هم هستند مثل شرایط اقتصادی نامناسب که دست هر دو گروه رو بسته و در توان ما نیست در موردش بحث کنیم. چیزهایی رو مینویسم که دیدم و شاهدش بودم. اگر مورد دیگهای هم هست کامنت کنید تا اضافه کنم :)
کار جیره وقت ندارید؟
خیل عظیمی از پیامهایی که برام توی کانال میفرستن ، اختصاص داره به این موضوع که کاری پاره وقت سراغ ندارید که بعد تایم اداری انجامش بدم؟ آسیب این موضوع رو میشه توی این موضوع دید که شغل اول این فرد جوابگوی نیازهای اون نیست و همین موضوع باعث عدم رضایت از حقوق دریافتی و پیدا کردن شغل دوم شده.
این فرد بطور ناخودآگاه به سیستم کار آسیب میرسونه. مثل کسایی هستند که بعد از تایم اداری میرن مسافرکشی میکنن و براشون مهم نیست این مسیر کرایهش ۱۰۰۰ تومنه یا ۵۰۰۰ تومن. ضربهای که اونها وارد میکنند ایجاد نوسان قیمتی و کاهش انگیزهی نیروی متخصص هستش. چرا که فرد متخصص درآمدش از این کاره ولی شمایی که پاره وقت کار میکنی تایم فراغت و اضافه حقوقته. بنابراین شمایی که بصورت پاره وقت کار میکنی میتونی کمترم بگیری ولی اونی که کارش اینه نه!:)
ماهی ۳ تومن میخوام، سه روز نمیام، ایناییم که گفتی بلد نیستم، ناهارمم بدید، ماچمم کنید :)
برای یکی از جاهایی که کار میکردم قرار بر این شد دنبال نیروی کاری بگردیم که بتونه محتوا بذاره تو سایت ولی از فیلتر من رد بشه. از سایتهای زیادی استفاده کردیم و در نهایت توی یه کانال تلگرامی هم پیام دادیم و نیروی کارمون رو هم از همون کانال تلگرام انتخاب کردیم.
چیزی بالغ بر ۳۰۰ رزومه بررسی شد! نیمی از اونها نمیاومدن و خیلی برامون عجیب بود که چرا وقت مصاحبه میگیرید ولی نمیاید؟!
از نصف دیگهی باقی مونده کمتر از تعداد انگشتان دست بودن آدمهایی که متوجه حرف من میشدن. شما در نظر بگیرید که برای یک نیروی نیمه متخصص چقدر ما آدم دیدیم ولی هیچ کدومشون اونی نشدن که میخواستیم. آخرش هم فردی رو انتخاب کردیم بین کاندیدا (باز هم اون فرد اعلا رو پیدا نکردیم)
بیشتر از این دو مورد نتونستم از کارمند ایراد بگیرم. میرسیم سر وقت کارفرمایی که بیشتر تقصیرات رو میتونیم در اون ببینیم.
به یک برنامه نویس آشنا به فنون مزاکره با دستپختی عالی به همراه موتور جهت کار در یک مغازه معتبر نیازمندیم
این مدل آگهی رو خیلیا دیدین. آگهیهایی زرد که یه نیروی کار میخوان با چند تخصص بی ربط که درد خیلی از ماهاست. موضوع اینجاست که هیچ ایرادی نداره که شما یه همچین چیزی رو لازم دارید (بالاخره خواستن توانستنه و یکی پیدا میشه همه رو بلد باشه) ، ولی توانایی پرداخت حقوق برای چنین پوزیشنی رو داری؟ برای مثال شمایی که میزنی به یک برنامه نویس ارشد آشنا به سئو و مارکتینگ و ... میدونید حقوقش چقدره؟
بیاید از یه طرف دیگه نگاه کنیم. برنامه نویس ارشدی که سئو و مارکتینگ رو بلد باشه به نظرتون از دو نفری که تخصصی روی هر کاری فعالیت داشتند بهتره؟ اونی که رفته عمرش رو روی دو تخصص گذاشته و با اون رشد کرده باید چیکار کنه؟
بیاید نگاه آچار فرانسهای به کارمندها نداشته باشیم. به جای تخصص گرایی به تجمیع تخصصها نگاه نکنیم
حالا شما بیا ببینیمت سر حقوق کنار میایم
کسی که برای کار میاد پیش شما قطعا بحث مالیش براش اهمیت داره . پس همون اول بهش بگید که شرایط مالی چطوریه که بعد بیاد برای مصاحبه. علاوه بر اون حتی شرایط کار رو هم بگید. حتی محیط کار رو هم توصیف کنید. از عبارت شرکت معتبر استفاده میکنید و در انتها میبینیم زیر زمینی بیش نیست!
مورد سراغ داشتیم طرف غرب بوده، رفته مصاحبه توی شرق، بعد فهمیده حقوقی که میخوان بدن اندازه کرایه راهشم نیست. چرا همون اول اعلام نمیکنی که شرایطت چیه؟
بیاید برای وقت آدمها ارزش قائل شیم.
ساعت کاری ما از X هست تا Y و به ازای هر دقیقه تأخیر، دو دقیقه کسری حقوق میخوری
من با این موضوع مخالفم که حتما باید تایم خاصی رو در خدمت یک شرکت یا مجموعه باشی. توی وبلاگ اون طرفم در مورد دورکاری نوشتم که اگر کارتون با ریموت راه میفته حتما این کارو بکنید، چون برای مجموعههای با درآمد محدود خیلی خوبه و میتونه توی زمان و هزینشون صرفه جویی کنه. اما موضوع اینجاست که تایم فیکس صبح تا عصری که تعیین میشه اثراتی مخربی داره برای انگیزهی کاربر.
یه دوستی دارم که مطلبم وبلاگامو میخونه (و همیشه به نگارش من گیر میده) ، این دوستمون صبح که پا میشه ، باید کتابشو بخونه، روزنامشو بخونه، اخبار رو مطلع بشه و بعدش حاضر بشه بره سر کار. شاکلهی زندگیش اینجوری چیده شده و میشه گفت اصل زندگی همینه (شما تو انگلیس اگه یه هفته روزنامه نخونی برات روانشناس میفرستن که چه مرگته؟ چرا روزنامه نمیخونی؟). این فرد نمیتونه زیر ساعت ۱۰ از خونه بزنه بیرون. چون بخشی از زندگیش رو از دست میده.
یه جایی کار میکردم قدیما که از یه حرکتشون خیلی خوشم اومد. روزی دو ساعت تایم بازی داشتن. یه فوتبال دستی وسط داشتن تیم میزدن بازی میکردن و خیلی هم کارشون خفن بود. چرا از این کارا کم داریم؟
بیاید برای موقعیتهای شغلیمون ساعت کاری منعطف و تایم تفریح داشته باشیم.
اون کارمند منه، پول میدم تا هر جور دلم بخواد رفتار کنم
یه رفتار زشتی که از کارفرماها دیده میشه، نگاه از بالا به پایین به نیروی کاره. این موضوع خیلی بده که شما آدمها رو ابزار میبینید. قطعاً اگر سرمایهای به دست آوردید از کنار همین نیروهای کاریه. پس برای اونها ارزش قائل بشید. چرا که بدون اونها هیچ کاری رو نمیتونستی صرفاً با پول انجام بدید.
موضوعی که خیلی از کارفرماها در خلوت خودشون بهش فکر میکنن اینه که، حالا این رفت، یکی بهتر از این میارم. تهش میگردن و میگردن با یه آدم جدید میخوان کار کنن که بعد از مدتی با اونم به خاطر نوع نگرش و چارچوب ذهنی به مشکل برمیخورن.
از زاویهی دیگه بخواییم به این موضوع نگاه کنیم، شما وقتی مثلا یک منشی رو استخدام میکنید طبیعتاً دیگه نباید جواب تلفنای مستقیم رو بدید یا هماهنگیها رو خودتون انجام بدید. اگر اینطوریه پس چرا منشی گرفتید؟ این کار مصداق بارز دخالت کارفرما توی کارهای یک متخصصه. حرفی که یک متخصص میزنه از سر سلیقه نیست، بلکه تجربهای پشت این حرف هست. :)
بیاید نیروهای کاری رو صرفاً یک اپراتور نبینیم و به تخصص و تجربیاتشون احترام بذاریم. :)
عرضی نیست. ظهرتون بخیر