ویرگول
ورودثبت نام
سهند آقایی
سهند آقایی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

بیمارستان دنیا | سهند آقایی

از خيلِ لغات و تعبيراتی كه تنها به معنایی از آن‌ها بسنده شده، يكی همين لغتِ فارسی «بيمارستان» است که قدمتش به پیش‌ از اسلام بازمی‌گردد و شاهدش آن‌ که نامِ بیمارستان و مدرسۀ طب جندی‌شاپور بوده ‌است. واما بیمارستان در متون فارسی دو معنا دارد: شفاخانه یا دیوانه‌خانه؛ و ازقضا معنای دومش از اغلب فرهنگ‌های معاصر فارسی افتاده است و شارحان متون کهن نیز توجهی بدان نکرده‌اند. و این نپرداختنِ تعلیق‌نویسان به لغتِ بیمارستان در ‌معنای دومش همان‌‌ اندازه از اعتبارِ "شرح‌" می‌کاهد که توضیحِ لغات و اسامیِ آشکار. چنانکه خواهید دید، بیمارستان در متونِ زیر به معنای دیوانه‌خانه یا دارالمجانین به کار رفته است:

«نقل است که شفیق در سمرقند مجلس می‌گفت، روی به قوم کرد و گفت: ای قوم اگر مرده‌اید به گورستان و اگر کودکید به دبیرستان و اگر دیوانه‌اید [به] بیمارستان و اگر کافرید به کافرستان» (تذکره الاولیا).

«چون به بيمارستان درآمدم، دلِ من بگشاد و سينۀ من منشرح شد. ناگاه كنيزكی ديدم بسيار تازه و پاكيزه... به هردو پای و هردو دست دربند بود... صاحبِ بيمارستان را گفتم كه اين كيست؟ گفت: كنيزكی ديوانه‌شده» (نفحات‌ الانس).

«روزي در بيمارستان رفتم، ديوانه‌اي را ديدم به غل‌‌وبند و سلسله بسته» (شرح‌ التعرف)

«و اندر حكايات معروف است كه شبلی را به تهمتِ جنون اندر بيمارستان بازداشتند» (كشف‌ المحجوب).

«دنيا بيمارستان است و مردمان در آن ديوانگان‌اند و ديوانگان را در بيمارستان غل‌ و قيد باشد» (همان).

خطت دام است و خالت او را دانه است

با دانۀ تـو مرغِ دلـم هم‌خانه است

بیـمارستانِ چشـمِ ‌بیمارِ تورا

در زلفِ چو زنجیرِ تو بس دیوانه است

(مختارنامه)

سرمست شدم از هوسِ آن مسـتان

از دسـت شـدم از ظفرِ آن دسـتان

بیزار شـدم ز عقـل و دیوانه شـدم

تا درکشـدم عشـق به بیـمارسـتان

(کلیات شمس)

در شاهنامه نيز بيمارستان در برابرِ شارستان (مركزِ شهر یا بنای آباد) آمده ‌است:

[خـرد نيسـت او را نه دانــش نه راي

نه هوشش به‌جای است و نه دل به‌جای]

رسـيدند پس پهلـوانان بـدوی

نكوهـش‌کنان تيـز و پرخاشـجوی

بـدو گفت گودرز بيـمارسـتان

تو را جـاي زيباتر از شـارسـتان

و خرابه‌هایی در سواد شهرها بوده‌اند:

بسـی شارسـتان گشـت بيمارسـتان

بسـی گلسـتان نيز شـد خارسـتان

و البته در شاهنامه بیمارستان گاهی در اندرونِ شهر و در معنای مریض‌خانه آمده ‌است و یکی از نشانه‌های شهرِ معمور:

به اهواز کرد آن سیم شارستان

بدو اندرون کاخ و بیمارستان


بیمارستانشاهنامهسهند آقایییادداشتدیوانه‌خانه
شاعر و نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید