امروز کتاب جدیدی شروع کردم، از وسطای کتاب قبلی -آهنگ افلاک- دیگه از بحث عمومی تاریخ علم دور میشد پس گذاشتمش برای بعد.
کتاب جدیدم یه کتاب کوچولو و مختصره به نام از بطلمیوس تا انیشتین. اینم عکس جلدش👇
از اختصار و راحتیِ کتاب خوشم اومد برای من مروری سریع بود از به قول خودش مرکزیت زمین تا جهان بیمرکز.
توی این پست هم نمیخوام از علم بگم بلکه از چیزی که درگیرم کرد میگم:
باورهای چقدر قدرت دارن؟ و اگه اشتباه باشن چه کارایی ازشون برمیاد؟
ارسطو با باور به زمینمرکزی ۲۰۰۰ سال باعث شد باوری اشتباه علم رو راکد نگه داره! بگذریم از برخوردهایی که با مخالفان ارسطو میشد.
حالا شاید ارسطو برامون خیلی دور به نظر بیاد، انیشتین که دیگه نزدیکه! ایشون هم وقتی به طرز نبوغآمیزی چیزی در مورد جهان فهمید برای اینکه با باورش نمیخوند به زور یه ثابتی رو وارد معادلهاش کرد تا معادله با باورش بخونه! باز شانس آوردیم این یکی زود معلوم شد و ۲۰۰۰ سال دیگه نیفتادیم عقب.
توی پست قبل اشارهای به تصور و آنچه دوست داریم یا میتونیم ببینیم داشتم ولی اینجا میخوام از باور بگم. باور چیزی دیگهایه، مثل اون شاخ کرگدن نیست مثل یه پرده ضخیمه یا حتی یه جعبه!
اگه توی جعبهی اشتباهی باشیم و باور کنیم که جامون درسته دستمون از همه جا کوتاه میمونه!
یه جایی میخوندم هیچ چیزی به اندازه یه باور عمیقاً ریشهدار نمیتونه از حقیقت دور بمونه.
به نظرم توی این جهان همه چیز در عدم قطعیت غوطهوره و صحبت از چیزهای مطلق فقط به جهانهای انتزاعی محدود میشه جهانی مثل جهان قراردادیِ ریاضی که خودش معترفه هم انتزاعیه هم قراردادی.
پ.ن: چقدر نوشتن با موبایل برام عذابآوره! من آدم صفحات محدود نیستم😵💫