در کتاب ایون درباره هنر راوی صحبت میشود.
نمیدانم دلزدگیِ من به دلیل طولانی بودن حجم کتابهای افلاطون است یا تکرارِ زیاد در آنها یا به حس و حال خودم برمیگردد ولی به هر حال ایون را نیز دوست نداشتم. بحثی طولانی درباره هنر راوی و اینکه آیا در اصل راوی وقتی از هنری روایت میکند که در آن تخصص ندارد کارش درست است یا نه؟
بهتر بگویم اگر راوی درباره جنگ سخن میگوید یا باید جنگاور خوبی باشد یا صحبت از جنگ را به عهده جنگاوران بگذارد. البته این برداشت من است و شاید اشتباه باشد.
اگر برداشتم درست باشد و حرف سقراط این باشد که راوی چون دقیق موضوع را نمیداند نباید روایتش کند آنگاه من با آن مخالفم.
بگذارید مخالفتم را با مثالی روشن کنم:
من از شعرهای آقای بهمنی لذت میبرم (میبُردم، مدتی است شعرهایش را نخواندهام) و همیشه برایم جذاب بود تا روزی که در برنامهای یکی از شعرهایش را خودش خواند!!! تا به حال ندیده بودم کسی شعری را به آن بدی بخواند! حداقل برای من بسیار بد به نظر آمد و آنگاه فهمیدم گاهی واقعاً باید پذیرفت هر کس کاری بکند. کسی شعر بگوید و کسی که مهارتش در بیان است آن را بخواند. کسی بجنگد و کسی که میداند چگونه توصیف کند آن را توصیف کند.
کارهایی که برای دل خود انجام میدهیم در جایگاه دیگری است مثلاً نقاشی من افتضاح است ولی دوست دارم برای خود چیزهایی بکشم😁 یا صدایم مناسب گویندگی نیست ولی دوست دارم پادکستی بسازم و در آن خودم گوینده باشم. این کارها به نظر من شخصی است ولی وقتی پای حرفه و کار درست به میان بیاید باید از نگاهی دیگر دید.