بعد از مصر، بابل و آشور قدیمیترین نوشتهها را برای ما به یادگار گذاشتهاند (حداقل تا امروز قدیمیتر از اینان یافت نشدهاند، ممکن است روزگاران بعد کشفهای دیگری تاریخ را به عقبتر ببرد!). در واقع ساکنان اطراف رودهای بزرگ جهانِ آن زمان، دیرینهترین ادبیات را دارند، رود نیل و رودهای دجله و فرات. آشوریها حدود 600 سال قدرت مسلط بر منطقه میانرودان (همان بینالنهرین یعنی اطراف رودهای دجله و فرات) بودند و پس از آنان حدود هفتاد سال بابلیها جای آنان را گرفتند.
در میان رهبران این دو قوم سناخریب رهبری معروف است چنان که نامش در کتاب مقدس هم آمده است. آشوربانیپال نیز به جهات مختلف شهرت دارد ولی برای من، کتابخانه او مهمترین اقدامش است و بختنصر (نبوکدنصر) نیز به دلیل پیروزیهای بسیارش مشهور است. جالب است که نام هر سه نفر اینان در کتاب مقدس آمده است و مانند شخصیتی اثرگذار در تاریخ قوم بنیاسرائیل به شرح کارها و گفتگوهای بین این سران و رهبران بنیاسرائیل پرداخته شده است.
و اما در مورد ادبیات آن دوران باید از آشوربانیپال تشکر کرد که کتابخانهای عظیم از نوشتههای آن زمان فراهم کرد تا امروز ما بتوانیم از خواندن لوحهایی مثل گیلگمش لذت ببریم.
گیلگمش مهمترین اثر این اقوام است. داستان قهرمانی به نام گیلگمش که مثل شاهنامه فردوسی حماسهای است مبتنی بر منابع قدیمیتر و اسطورهای. این داستان بر چندین لوح نوشته شده است و بین آن و کتاب سفر پیدایش در عهد عتیق شباهتهای بسیاری میتوان یافت. از آفرینش انسان گرفته تا طوفان نوح. در هر حال داستان زیبای گیلگمش خواندنی و پر نکته است و به همه شما توصیه میکنم دستکم یکبار داستان گیلگمش، پادشاه نیمه خدای شهر اوروک، را بخوانید.
در پست بعدی از گیلگمش بیشتر خواهم گفت.