همچنان مجموعه پستهای گرگیاس ادامه دارد...
در پست قبل نوشتم که سقراط سه عیب را برشمرد، سه عیب اساسی: تهیدستی، بیماری و ظلم. بر همین مبنا سه چیز زیبا داریم که درمانگرشان خواند: مالاندوزی، پزشکی و عدالت. حال در ادامه صحبتِ پیش، حرکت میکنیم که عدالت درمانگر است و کیفر درمان!
سقراط و همبحثش همعقیدهاند که عدالت زیباتر از مالاندوزی و پزشکی است بنابراین لذت یا سود یا هر دو در آن بیشتر است. این مبنا برای سازهای که سقراط در حال چیدمان آن است مهم است.
مبنایی دیگر هم سقراط دارد که در پست پیش نیز تردید و حتی مخالفتم را با این مورد گفتم، سقراط معتقد است کیفر آدمی را عادل و توانا میکند (همان دو عاملی که انسان را نیکبخت میکند).
بنابر این مبانی، شخصی که دچار بدی نشده (گناهی نکرده) نیکبختتر از گناهکار است و گناهکاری که کیفر دیده نیکبختتر از آنی است که از جزا رسته است. پس نظر خودش را به اثبات رساند که ظلم دیدن بهتر از ظلم کردن است.
با نگاهی که سقراط دارد و از نظر اخلاقی که من میشناسم هم همین است ولی مردمان چه چیزی را بهتر میدانند؟ لذت نزدیک را یا جزای مبهمِ دور را؟ از نظر سقراط ظلم بیماری روح است و درمانش کیفر است ولی من سوالهایی دارم:
به راستی که زندگی عملی نشان میدهد این افکار زیبای سقراط، که گاهی آرزو میکنم کاش همهگیر بود، در واقع رخ نمیدهد. حال یا به قول سقراط ما و همه مردمان به شناسایی واقعی دست نمییابیم یا حال در نظرمان مهمتر از آینده است یا عدالت به معنای آن زیبای راستینی که سقراط تعریفش میکند وجود ندارد... نمیدانم.
در قسمت بعدی از اعتراض کالیکلس خواهم نوشت که به قوانین و نیز غرق شدن در فلسفه مربوط است .