ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

75. کراتیلوس (Kratylos)، اشتقاق واژه‌ها

در سومین رساله از چهارگانه سوم افلاطون باید به سراغ کتاب کراتیلوس می‌رفتم.? در ابتدای رساله مترجم یعنی آقای لطفی توضیح داده بود ک این بخش دارای ترجمه‌ای آزاد است چون به معنای واژه‌ها در زبان یونانی توجه دارد. من این توضیح را کم‌اهمیت دانستم و به دلیل علاقه شدیدم به زبان مشتاق خواندنش شدم? ولی بسیار ضد حال! خوردم. فقط این عبارت می‌تواند حسم را بیان کند?

رساله‌ای طولانی در توصیف و تشریح کلمات بود و چون من حتی یک کلمه هم یونانی نمی‌دانم نتوانستم تا انتها بخوانمش و بعد از حدود سی صفحه ترکش کردم! البته حتم دارم در خلال صحبتها به عبارات جالبی می‌رسیدم ولی واقعیت این است که ارزشش را برایم نداشت.

بنابراین در این پست فقط دو نکته می‌گویم:

  • نگاه سقراط در مورد تطابق نام و ذات چیزها
  • نگاهی که به تازگی در مورد داستان معروف برج بابل به ذهنم رسیده است

نگاه سقراط در مورد تطابق نام و ذات چیزها

در بحثی طولانی سقراط بیان می‌کند که نام چیزها با طبیعت آنان مطابقت دارد. البته زمانی ممکن است چند واژه مختلف به یک معنا اشاره داشته باشند یا گاهی درک ارتباط ذات یک چیز با اسم آن برای ما سخت باشد.

من آرزویم این است که چنین باشد ولی به نظرم اینگونه نیست. یا اگر زمانی بوده امروزه چنین نیست. به طور مثال باران را می‌توانم به باروری و حاصلخیزی ربط دهم ولی اسب را نمی‌توانم به ذاتش ربط دهم.

از طرفی فکر می‌کنم در زمان باستان چنین بوده است، همانطور که چندین بار در پادکست دادار در مورد این موضوع صحبت کرده‌ام گویی در زمان باستان، در زبان باستان، نام قطعاً باید با ذات ارتباط می‌داشت و این به حدی بود که هر گاه شخصی منش خود را تغییر می‌داد یا به هر دلیلی مسیر زندگی‌اش عوض می‌شد نامش نیز تغییر می‌کرد. ولی آیا امروزه چنین است؟

با همین مقدمه به سراغ مطلب دوم می‌روم:

نگاهی که به تازگی در مورد داستان معروف برج بابل به ذهنم رسیده است

چند روز پیش با یکی از عزیزانم در حال خواندن گیلگمش دوست‌داشتنی بودیم که ناگهان چیزی به ذهنم رسید. این تطابق نام و ذات در جهان اسطوره بسیار جذاب است و نوعی بهشت زبانی است -حداقل برای من- و شاید آن پراکندگی که در داستان معروف برج بابل داریم به این مورد اشاره دارد که اگر نام و ذات چیزها جدا شود انسان مقدار قابل توجهی از قدرت زبانی خود را از دست می‌دهد چون برای توضیح آن و فهماندن معنا در قالب نامها زمان زیادی باید صرف کند و شاید هم به نتیجه مطلوب نرسد.

مثل حالا که من نمی‌توانم به تمامی آنچه در ذهنم در جریان است را به شما منتقل کنم بدون اینکه زیاده‌گویی شود یا کلمه‌ها به مسیر کج روند!

زبان برای من بسیار جذاب و قابل مطالعه است به شرطی که زبانش را بفهمم!

پست بعدی در مورد رساله آخر از تترالوژی سوم است یعنی سوفیست.

برج بابلزبانفلسفهچالش تاریخ و ادبیات جهانتاریخ و ادبیات جهان
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید