ویرگول
ورودثبت نام
ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

9. علم‌خوانی: روز نهم، رهایی از خدایان!

تصوری از یونان باستان
تصوری از یونان باستان

در کتاب تاریخ علم عبارت جالبی خواندم:

« از میان همه اقوام غرب باستان، یونانیان بودند که دانسته‌ها را نه تنها گرد آوردند ... بلکه در طرحی فراگیر به هم پیوند دادند؛ و یونانیان بودند که کل عالم را بدون توسل به سحر و خرافه با عقل و منطق آشتی دادند. آنان توضیح‌دهندگان طبیعت بودند که نظراتی بافتند و تعابیری تراشیدند که می‌توانستند بر پای خود بایستند، بدون آنکه خدایی به کمک خوانده شود تا بار نقایص یا ابهامات در توضیح را بر دوش گیرد...».

جالب است که چگونه ناگهان چنین شکوفاییِ ذهنی رخ می‌دهد. به طور کلی نیمه دوم هزاره قبل از میلاد برایم همیشه عجیب بوده است! ناگهان در همه جای جهان افرادی ظهور می‌کنند که تابوشکن و اثرگذارند! کنفسیوس، بودا، سقراط! و جالب است که مردم با این افرادِ نوظهور همداستان شده‌اند. حداقل این است که نام و یادشان را به ما رسانده‌اند اگر چه ممکن است آمیخته با داستان و افسانه و اغراق باشد.

ولی باز در همین نیمه دوم هزاره قبل از میلاد یونان برایم عجیب‌تر است. در آسیا اگرچه از علم بسیار بهره برده می‌شد ولی به قولی عملی بود و برای استفاده روزمره مهم بود نه برای درک جهان و از سویی دیگر توجه به فرد و درون بود اما در یونان ناگهان علت اصلی را از خدایان می‌گیرند و به دنبال سرنخ‌های آن در طبیعت می‌گردند!

اگر از من بپرسیم بعد از جهشی که انسان را از سایر موجودات متمایز کرد و نمی‌دانیم چه بود این دومین جهش است که انسان را از خدایان جدا کرد و به عقل وابسته ساخت.

عجیب است!

علمیونانعقلروزنوشتفیزیک
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید