قبل از خوندن این پست، پیشنهاد نویسنده خوندن ماجرای شروعش با کارآموزش وبسیماست. https://vrgl.ir/PifXG
حالا بعد از حدود دوماه گذروندن دوره کارآموزش وبسیما، خیلی چیزها فرق کرده. تو پست قبلی درمورد اتفاقاتی که تا شروع پروکسیما گذشت رو تعریف کردم؛ تو این پست از شروع تا پایان مرحله اول رو براتون میگم.
دوره کارآموزش آکادمی وبسیما که بهش پروکسیما میگیم، فرصتیه برای کسایی که به حوزه تولیدمحتوا صفحات وب علاقه دارند و یا مشغول به کار هستند. تو این دوره کارآموزی درست نویسی، آشنایی و نوشتن انواع محتوا مثل مقاله، رپورتاژ، دستهبندی، صفحه محصول و...، انتخاب تصویر درست، لینکسازی داخلی و خارجی و همه نکاتی که برای تبدیل شدن به یک کارشناس تولیدمحتوا نیاز دارید رو یاد میگیرید.
قبل از اینکه شروع به نوشتن این متن کنم، یه نگاهی به اولین متنی که برای کارآموزی نوشتم انداختم، چقدر ایراد داشت! تیترها فقط جذابیت اولیه داشتند؛ وقتی بعد از تیتر جمله اول رو میخوندی و حتی شاید تا انتهای متن، ربط تیتر به متن اصلی رو متوجه نمیشدی. انگار فقط برای کلیک کردن این تیتر رو گذاشته بودم اما بعدش چی؟ وقتی مخاطب اومد تو صفحه و دید این تیتری که روش کلیک کرده ربطی به محتوایی که میخونه نداره بازم تو صفحه میموند؟ حالا اصلا تیترها به کنار، چرا بندهام انقدر طولانیاند؟ خودم اول هرجمله رو فقط میخوندم که بفهمم چی میخواستم بگم دیگه مخاطبی که سریعتر میخواد به جوابش برسه بماند. جملههام طولانی، تکرار زیاد کلمه اصلی و...
متن آخرم رو که خوندم آروم شدم؛ چقدر به یاد گرفتن نیاز داشتم. اینکه بدونم چطور به جای کلمه کلیدی از انتیتیها استفاده کنم، بندها رو مرتب کنم، تیترهامو مناسب و بهینه بنویسم و اصلا چطور نیاز اصلی مخاطب رو درک کنم و به اون جواب کامل بدم. اینها نکاتی بودند که با نوشتن زیاد دستم نمیومد. آکادمی وبسیما از همون اول تاکید زیادی روی کاربردی بودن محتوا داشتند و دورهای که باهاشون گذروندم یکی از کاربردیترین و علمیترین دورههایی بود که در زمینه تولیدمحتوا گذروندم.
چیزهایی که بعد این دوره فرق کرده فقط مربوط به نوشتههام نیست؛ خود من تغییراتی داشتم. قبل از این وقتی میخواستم بنویسم خیلی درگیر حس نوشتن بودم. فرقی هم نمیکرد چی میخوام بنویسم، گزارش برای درسهای دانشگاه باشه، مقاله علمی باشه یا روزنوشته و دلنوشته. برای نوشتن به محیطی آروم و مهمتر از اون «حس نوشتن» نیاز داشتم.
دیدید یهوقتهایی یهو یهجرقه تو ذهنتون میخوره و دلتون میخواد همون موقع دست به قلم بشید؟ من خیلی آدم «یهو دلم میخواد بنویسم» هستم. ولی خب این یهوییها همیشه تو شرایطی نمیان که بتونی شروع به نوشتن کنی. بعضیوقتها از جرقههایی که به ذهنم میومد ویس میگرفتم که بعدا که تو شرایط نوشتن قرار گرفتم بنویسمشون اما اونموقع دیگه حس نوشتنی نبود و اینطوری میشد که یک در صد از چیزهایی که دلم میخواست بنویسم تبدیل به نوشته میشدند.
تو دوره کارآموزش ولی دیگه این مدل کار کردن جواب نمیده. اینجا بعد از هر کارگاهی که میبینیم باید چندتا تمرین انجام بدیم و تا زمان مشخصی بفرستیم. این تمرینها گاهی انقدر موضوعاتش متنوع و با فرمتهای مختلف میشه که دیگه فرصت «حسش بیاد» وجود نداره. یهبار برای تمرین انواع محتوا باید یهمقاله درمورد بهترین خودکار خوشنویسی، یهصفحه رپورتاژ برای بهترین تشک نوزاد، یهصفحه دستهبندی برای لوستر آشپزخانه و یهصفحه محصول برای گوشی گلکسیs23 اولترا مینوشتیم. ساجده قبلی برای نوشتن هرکدوم اینا به یک روز مجزا نیاز داشت اما ساجده دوره کارآموزش توی 6 ساعت همشو نوشت!
اصلیترین تغییری که در من بهوجود اومد این بود که یاد گرفتم شرایط رو به نفع خودم تغییر بدم و دیگه صبر نکنم تا شرایط برای من فراهم بشه. یادمه یهبار همکلاسی دانشگاهم اومد گفت هنوز استاد نیومده جزوه چیو داری مینویسی؟ و من دفترم رو نشون دادم که برای کلمات مختلف انتیتی پیدا کرده بودم. یهبار هم توی اتوبوس رشت به تهران بودم و با سرعت نور داشتم خلاصهای از مقاله الگوریتم برت رو تایپ میکردم. و خیلی سکانسهای دیگه که بهم این مهارت رو داد تا از وقتهای پرتم استفاده کنم و معطل شرایط محیط نشم.
یک هفته پیش آزمون مرحله اول کارآموزش پروکسیما رو دادیم. من هم جزء پنج نفری بودم که به مرحله دوم راه پیدا کردند. تو مرحله اول یادگرفتیم چطور بسته به نیاز کاربر برای صفحات وب انواع محتوا رو بنویسم. تو مرحله دوم قراره خیلی جدیتر و حرفهایتر محتواهایی که مینویسیم ارزیابی بشن. اگه موفق به گذروندن این مرحله بشیم، میتونیم یک هفته تو محیط کاری وبسیما بهعنوان کارآموز حضور پیدا کنیم و آخرین مرحله کارآموزش رو به ثمر برسونیم.
دوره کارآموزش وبسیما یکی از فعالیتهایی بود که سال 1402 رو برام پربارتر کرد و باعث شد از سالی که گذروندم راضی باشم. برای بردن این تجربه به سال جدید و ادامه ماجرای کارآموزشم خیلی هیجان دارم. ممنون که تا آخر متن همراهی کردید :)