وزیر جوان و قاطع چندی است که با #پایان_وس به خیرخواهی مردم برخواسته و این هشتگ تبدیل شده به بحث داغِ شبکههای اجتماعی که شرکتهای ارزش افزوده را نشانه رفته. این خیرخواهی به واقع باید هم به زیان کلاهبرداران و دزدان باشد ولی به عقیدهی من باید فقط به زیان کلاهبرداران و دزدان باشد!!!
قبلاً در خصوص ارزش افزوده و اینکه ما دچار عدم تعریف صحیح در بحث قانونگذاری و قانونمندی این ابزار سودمند یعنی امکان تعریف آبونمان یا پرداخت اپراتوری که از آن اشتباه بهرهبرداری شده نوشتم که پیشنهاد میدهم از لینک زیر مطالعه فرمائید.
اینجا کلیک کنید و مطلب بیارزش افزوده را مطالعه کنید.
اما من ایمان دارم که نیت وزیر جوان قطعاً خیرخواهی ملت عزیز ایران است که اینطور قاطعانه بر دیدگاه خود پافشاری دارند ولی از جایی که خودم انسان میانهرویی هستم تصمیم گرفتم یکبار دیگر این موضوع را بررسی کنم. برای همین تصمیم گرفتم که من هم با استفاده از #6*800* میزان مبلغی که بابت ارزش افزوده پرداخت کردهام را ببینم. در تصویر زیر ببینید که من چقدر پرداخت کرده ام:
در تصویر بالا میبینید که من مبلغ 367.050 تومان بابت ارزش افزوده پرداخت کردهام. این عدد به نظر بالا بود و تصمیم گرفتم همانطور که در پیامک راهنمایی کرده از ریز پرداختهایم مطلع شوم. با ارسال عدد یک توانستم ریز این پرداختها را دریافت کنم.
ریز این پرداخت در تصویر زیر خدمتتان تقدیم شده است:
این اطلاعات را دیدید؟ دلم میخواهد که برایتان وضعیت تکتک این پرداختها را روشن کنم.
پرداخت اول به مبلغ 26.000 تومان متعلق به اول مارکت است. به شفافی خاطرم هست که با رضایت و تمایل شخصی برای این پرداخت اقدام کردم و اتفاقاً برای مدت کوتاهی از این سرویس استفاده کردم. پس این شرکت اصلاً در لیست کلاهبرداران یا دزدان نمیگنجد.
پرداخت دوم به مبلغ 50 تومان متعلق به سازمان ثبت است. عدد کوچک است و خاطرم نیست که کی از این خدمات استفاده کردم ولی چون عدد تکرار نشده احتمال اینکه من از خدماتی استفاده کرده باشم که الان خاطرم نیست بسیار بالاست. پس در این مورد هم من یک سازمان دولتی را دزد و کلاهبردار نمیدانم.
پرداخت سوم متعلق به شرکت فیلمنت است. شفاف خاطرم هست که برای مدت کوتاهی که در سفر بودم از این سرویس برای تماشای ویدئو به همراه فرزندم استفاده میکردم. این مبلغ مربوط و متعلق به این دوره است. در این مورد من فیلمنت را نه دزد میدانم و نه کلاهبردار.
پرداخت چهارم که بزرگترین مبلغ این لیست است معادل 303.500 تومان است که همگی را به فیلیمو پرداخت کردم. بعد از اینکه از طریق سرویس فیلمنت با موضوع پلتفرمهای نمایش ویدئو آشنا شدم، دنبال سرویسهای بهتری گشتم تا به فیلیمو برخوردم. در این سرویس آنلاین ثبت نام کردم و در حال حاضر هم سرویس من فعال است و روزانه مبلغی را به فیلیمو میدهم ولی چون با تمایل قلبی پرداخت میکنم مطمئناً این سرویس را کنسل نخواهم کرد و اگر این امکان برای فیلیمو غیرفعال شود من به زحمت بیشتری برای پرداخت بانکی که خطراتی هم در کمینش است خواهم افتاد. از نظر من فیلیمو نه دزد است نه کلاهبردار.
پرداخت پنجم متعلق به نبرد میلیونرهاست و مبلغش 16.800 تومان است. این سرویس را یکی از دوستان معرفی کرد و در آن عضو شدم ولی بعد از مدت کوتاهی احساس کردم که سرویس بدی است و از آن خارج شدم و فراموش هم نکردم که اشتراکم را غیر فعال کنم. با این حساب که این سرویس، سرویس بدی بود ولی به نظر من دزد نبود و کلاهبردار هم نیست.
پرداخت ششم معادل 6.500 تومان است. ما در حال راهاندازی یک سرویس مشابه البته غیر وسی و روی بستر بانکی بودیم و به دلیل تحقیقات بازار و تحلیل رقبا این سرویس را فعال کردم. این سرویس هم کیفیت متوسط رو به پایینی داشت ولی بدون اذن من، مرا عضو این سرویس نکرد لذا دزد یا کلاهبردار نیست.
پرداخت آخر هم مربوط به سرویس هدهد است. یک مبلغ 200 تومانی. خاطرم نیست ولی مطمئناً اپی بوده که نصب کردم یا سرویسی بوده که مشترک شدم و در روز اول منصرف شدم و اشتراکم را لغو کردم. این سرویس هم بعید میدانم که دزد یا کلاهبردار باشد.
داستان پرداختهای من را مطالعه کردید ولی همهی داستان این طور نیست. چند نکتهی ذیل در ذهنم است که پیشنهاد میکنم مطالعه فرمائید :
اول اینکه هستند شرکتهایی که به واقع باید آنها را زالو صفت نامید و محکمترین برخوردها را با آنها کرد چون بدون اجازه کاربران، آنها را در سرویس عضو کردهاند و پولشان را به یغما بردهاند و چون آمار عمومی ندارم نمیتوانم که درصد بدهم ولی بعید میدانم بیشتر از 20 درصد از شرکتهای ارزش افزوده اینگونه خطا کار باشند. به عقیده من، ما که مولایمان، امیرالمومنین است، حد تعادل را باید حفظ کنیم. همه را به یک چوب نرانیم و نزنیم و همه را دزد و کلاهبردار لقب ندهیم.
دوم اینکه برخی از شرکتها ممکن است که سرویسِ در حد استانداردی نداشته باشند یا با اتکا به تکنیکهای بازاریابی که احتمال دارد کمی هم زرد باشد، مشترکین زیادی را به خود جلب کردهاند ولی یادمان نرود که این شرکتها شاید بی کیفیت هستند ولی خلاف قانون موجود در اپراتورها عمل نکردهاند. این موضوع هم به من اجازه نمیدهد که نام این سرویسها را دزد بنامم و خودم را در مقابل وجدانم مسئول میدانم.
و به نظرم، مشکلاتی که در این حوزه اتفاق افتاده، از نبودن رگولاتوری قوی است که بتواند تمامی بیزنس مدلها را شناسایی کند و روشهای اجرایی خوبی ارائه نماید. موضوع هم بر میگردد به سالهای قبل نه الان. در واقع در تمامی ممالک جهان تجارتی راهاندازی میشود و در پی آن قوانینی وضع میشود که سمت و سوی درستی به آن بدهد ولی اینجا صبر کردیم تا متاسفانه به قول قدیمیها گوساله بزرگتر از گاو شد.
در نهایت هم این حجم از اسکرینشاتهای کاربران من را یاد این صحنه میاندازد که رهگذران به بدن مردهی کنار خیابان لگد میزنند. زمانی که در یک برنامهی تلویزیونی احتمالاً جذاب همگی سرمست از برندهشدن در جشنواره فلان سرویس واقعاً ثبتنام میکردند و پای اعلام نتایج خشکشان میزد را فراموش کردهاند و الان که برنده فلان جایزه نشدهاند و شرایط هم اتفاقاً فراهم است، پولهایی که برای رویای خود پرداخت کرده بودند را پس میخواهند.
مثل این است که من سه سال پیش برنج محسن خریدم و یکی از آن سمندهای شبانه را نبردم الان تا کسی بگوید که برنج محسن دزد است من هم همنوا شوم که برنج محسن دزد است و پولم را بخواهم که پس بگیرم. جوایز گاهی از خود محصول جذابتر میشوند که این یک تکنیک بازاریابی است و در تمام دنبا هم رواج دارد ولی قرار هم نیست که همگی برنده باشند.
ارادتمند
سامان فائق