داستان از جایی شروع شد که دیجیاتو در توئیتی اعلام کرد کارخانه نوآوری برای فروش به مزایده گذاشته خواهد شد و در ادامه فعالیت کارخانه نوآوری را در هالهای از ابهام دانست.
بعد از این خبر، در X یا همان توئیتر سابق، مکالمات زیادی حول این موضوع شکل گرفت و طبق معمول همیشه نظرات پیرامون یک موضوع، با رویکردها بسیار متفاوت به چشم میخورد. من هم در توئیتی، به مقالهای با عنوان "اکوسیستم استارپاپی ایران کلاس چندم است؟" که قبلاً در روزنامه هفت صبح نوشته بودم اشاره کردم و اعلام کردم که در ایران اکوسیستمی وجود ندارد.
آقای امید امرایی، در یک توئیت، برای من اینطور نوشت: ( البته این سومین توئیت از یک رشتو بود)
تصمیم گرفتم که درباره اکوسیستم نوآوری ایران، نظراتم را بنویسم. حتماً احتمال این وجود دارد که نظرات من یا درست نباشد یا منطبق بر نظر شما نباشد. در هر حال معتقدم که باب گفتگو و تبادل نظر باید همیشه باز باشد. ضمناً این متن فارغ از هرگونه سوگیری سیاسی نوشته شده، هر چند ممکن است با هدف بررسی، ایراداتی به دولت و مدیریت کلان کشور وارد کرده باشد.
قبل از اینکه به اکوسیستم نوآوری یا استارتاپی بپردازم، تعریف ارائه شده برای شرح چیستی یک اکوسییتم را توضیح میدهم تا در ادامه بتوانم از آن در راستای توضیح اکوسیستم نوآوری کمک بگیرم.
اکوسیستم، به یک واحد یکپارچه متشکل از اجتماع موجودات زنده و غیر زنده که با هم در تعامل هستند گفته میشود. برای موجودات زنده میتوان از موجوداتی مثل باکتری، قارچ یا جانوران مختلف نام برد و از موجودات غیر زنده میتوان به آب و خاک و هوا و .. اشاره کرد.
برگردیم به تعریف اکوسیستم استارتاپی یا همان که به فارسی زیستبوم نوآوری نام دارد.
زیست بوم نوآوری یا همان اکوسیستم استارتاپی، به مجموعهای از اجزا یا عواملی گفته میشود که بر رشد و توسعه استارتاپها تاثیر میگذارند. این عوامل شامل افراد، نهادها، سازمانها و زیرساختهایی هستند که معمولاً در یک محیط جغرافیایی خاص تجمع میکنند تا یک محیط مساعد برای رشد و توسعه استارتاپها فراهم شود.
برای درک بهتر یک تصویر کلی از یک اکوسیستم استارتاپی بالغ، سالها قبل ارتباطات بین اجزا و عوامل موثر و البته تشکیلدهنده یک اکوسیستم را ترسیم کرده بودم.
اگر خاطرتان باشد در تعریف اکوسیستم نوشتم که متشکل از اجزای زنده و غیر زنده است. نکته مهم اینجاست که غیر زنده به معنی مرده نیست. این اجزای غیر زنده مثل خاک و آب و هوا، اتفاقاً از ارکان اصلی یک اکوسیستم هستند و شاید بشود آنها را زیرساخت لازم برای بوجود آمدن اکوسیستم دانست. این اجزا کوچکترین دخالت عملیاتی در ایجاد ندارند و فقط بستر را برای تفییراتی که موجودات زنده اعمال میکنند فراهم مینمایند.
در اکوسیستم استارتاپی شاید بشود بخشی از بدنه دولت را به اجزای غیر زنده تشبیه کرد. اجزایی که وجود آنها بیش از حد مهم و در خلق اکوسیستم موثرند ولی مانند اجزای غیر زنده یک اکوسیستم نباید دارای اعمال نفوذ مستقیم باشند بلکه تنها بستری برای رشد و نمو اجزای زنده خواهند بود.
باید بدانیم که هیچ اکوسیستمی به صورت دستوری درست نمیشود بلکه اکوسیستمها شکل میگیرند. کافیست اجزای غیر زنده اکوسیستم با هر نیتی حتی نیت پاک در تشکیل اکوسیستم دخالت کنند تا روند تشکیل اکوسیستم دچار خلل گردد. در زیر چند مثال به عنوان دخالت اجزای غیر زنده اکوسیستم نوآوری ایران را برایتان لیست کردم:
یکی از مهمترین نکاتی که باعث برانگیخته شدن انگیزه در اجزای غیر زنده است تا چنین اقداماتی را عملی نماید، بخشی از جامعه است که اتفاقاً بسیار هم پرنفوذ است و مقابله با آن در عمل ممکن نیست. زمانی که روزنامههای پرنفوذ کشور مقاله بر علیه بزرگترین سرویسهای حال حاضر کشور مثل دیجیکالا و علیبابا و ... منتشر میکنند، زمانی که شبنامههایی که استارتاپها را به جای اینکه تسهیلکننده زندگی مردم بدانند، آنها را عامل نفوذ دشمن مینامند، زمانی که در صحن مجلس، سرویسهای استارتاپی دستنشانده شیطان رجیم معرفی میگردند، زمانی که جناب وزیر محترم ارتباطات در سطح کارشناس روابط عمومی دو سه سرویس خاص خودش را پایین میآورد و از پتانسیل رسانههای دولتی برای تبلیغ آنها استفاده میکند، زمانی که مدیر عامل سرویسی به خاطر آگهی کفش جلو باز زنانه حکم زندانی میگیرد، زمانی که اداره مالیات هیچ تلاشی در راستای شناخت مدلهای درآمدی نوین نمینماید، زمانی که کمکهای دولتی به عدهای خاص تخصیص پیدا میکند، من باور ندارم که ایران دارای اکوسیستم استارتاپی باشد و باور ندارم که ایران پتانسیل این را داشته باشد تا یک اکوسیستم به صورت طبیعی شکل بگیرد چون مهمترین بخش آن یعنی اجزای غیر زنده مدام در کار اجزای زنده خلل ایجاد میکنند. سادهترین تاثیر این دخالتها را میتوان در کاهش چشمگیر نرخ سرمایهگذاری توسط سرمایهگذاران خطرپذیر دانست.
اما بحث سر کارخانه نوآوری آزادی بود که تا اینجا به درازا کشید
روزی که ایده کارخانه نوآوری خلق گردید، خوابهای زیادی دیده شده بود و قرار بود که فارغ از موضوع درآمدزایی مستقیم، کارخانه پایگاهی برای خلق نوآوری و ایجاد انگیزه باشد. این طور نشد و دلیل آن را فقط و فقط در دخالت اجزای غیر زنده بدانید. نیاز به توضیح نیست که مغز متفکر کارخانه امروز در انگلستان است و درد او هم احتمالاً طبق مصاحبههایی که داشته همان دخالت بدنه غیر زنده اکوسیستم و تاثیر روانی جریان موثر بر خلق انگیزه در همین اجزای غیر زنده است.
این اواخر، کارخانه با یک مدیریت ضعیف که توسط پارک اعمال میشد، حتی نمیتوانست ظاهر را تا حدی نگه دارد که باید حراست محترم کارخانه در یک کنسرت خیابانی هم دخالت میکرد. بگذریم که در بخش تامینهای مالی کوچک، مراحلی بیش از مراحل گرفتن وام در بانک تعریف شده بود، بگذریم که مدیریت داخلی مثل مدیریت برق کارخانه هم دچار مشکل شده بود و در نهایت این کارخانه تبدیل شده بود به یک مرکز اجاره دفاتر اشتراکی. مجموعهای که بر خلاف هدف اولیه که خلق ارزشهای بزرگ بود، امروز از اجاره کافه و میز یا دفتر کار، کسب درآمد میکرد.
در نهایت با گذشت مدتی از اتمام زمان اجاره، مالک تصمیم به فروش گرفته ولی اکنون هم فشارهای زیاد رسانهای به معاونت علمی ریاست جمهوری وارد شده تا باز به عنوان یک عضو غیر زنده در سرنوشت این پایگاه دخالت کند.
تا هزاران کلمه دیگر، حرف برای زندن دارم ولی اکتفا میکنم به همین نوشتهها و نتیجهگیری را هم به خود شما میسپارم.
سامان فائق