ویرگول
ورودثبت نام
سمیرا منصوری
سمیرا منصوری
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

کتابخانه نیمه شب

چقدر توی زندگی پیش آمده که حسرت فرصت های گذشته رو بخورید

اگر انتخاب دیگه ای میکردید الان کجای زندگی بودبد

با توجه به حسرت ها چند زندگی موازی را می توانید زندگی کنید

حتی اگر امکان داشته باشیم که بین زندگی ها ایده ال ترین را انتخاب کنیم آیا تضمینی هست که بتونیم در اون زندگی خوشبخت باشیم

این ها سوالاتی هستند که پس از خوندن کتابخانه نیمه شب به ذهن خواننده هجوم می آورد معمولا وقتی میشنوم کتابی عنوان پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز به دست آورده به صورت پیش فرض دوست ندارم به سراغش بروم ولی زمانی که در چند پادکست مثل کتابگرد معرفی شد به خواندنش ترغیب شدم نمی خوام بگم که یک شاهکار خواندم ولی قطعا ارزش زمانی که برایش گذاشتم را داشت .کتاب ، کتاب انگیزشی است پس رسالت آن ایجاد انگیزه در خواننده است حالا چه چیزی باعث شد که مت هیگ به گودال کتاب های زرد سقوط نکند ، به نظرم شکل قصه گویی او است وقتی این کتاب را می خواندم به یاد فیلم روز گراندهوک افتادم ، تکرار بی پایان یک روز تا ابدیت تا زمانی که درسی را که باید بیاموزیم ، مت هیگ هم به مانند هارولد ریمیس توانست از یک داستان تکراری ، جادویی بیافریند ،

داستان درباره نورا است یک شهروند ساده حتی می توان گفت یک زن شکست خورده ، نورا که در نوجوانی قهرمان شنای کشور بوده و انتظار میرفته آینده ای درخشان داشته باشد ولی امروز در یک مغازه فروشنده پاره وقت است ، برادرش جواب تلفنش را نمی دهد ، دوستی ندارد از نامزد خود جدا شده و تنها گربه اش هم میمیرد نورا به پایان راه رسیده پس خودکشی میکند اما در برزخی چشم می گشاید که به او این فرصت را می دهد که زندگی های دیگری را هم که در صورت انتخاب های متفاوت امکان آن را داشت را تجربه کند

من هم به مانند نورا دوست داشتم از زندگی به زندگی دیگر بروم دوست داشتم چیزهای جدید تجربه کنم گاهی دوست داشتم حالا که می توانم زندگی دیگری را انتخاب کنم بعضی از قوانین و خطوط قرمز را بشکنم ، نورا به همین شکل که از زندگی به زندگی دیگر می رود به این نتیجه می رسد که زندگی کنونی خودش را با تمام انتخاب های غلط و درست بپذیرد و در ادامه سعی کند رو به بهتر شدن پیش برود

مت هیگ با داستانش به ما می آموزد که ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم صد درصد از زندگیمان راضی باشیم و باید بیش‌ترین تلاشمان را کنیم که زندگی‌مان را به بهترین شکل زندگی کنیم

(اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست می خوری. هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و به نظر برسی و فکر کنی، که حقیقی ترین نسخه ی خودت باشی. از خودت بودن استقبال کنی، تشویقش کنی ، دوستش داشته باشی، برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی وقتی هم کسی مسخره ش می کنه یا بهش دهن کجی می کنه محل نذاری، شایعات بیشترشون حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر دادن)

زندگیکتابخانه نیمهجهان های موازیخودشناسیچالش کتابخوانی طاقچه
یایید کتاب بخوانیم و برقصیم این دو هیچگاه ضرری به کسی نخواهند رساند...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید