کتاب قلعه حیوانات یا مزرعه حیوانات نوشته جورج اورول در طول جنگ جهانی دوم نوشته شده و مثل ۱۹۸۴ کتابی با موضوع جامعه هست که به طور سمبلیک اتفاقات یک جامعه رو بهمون نشون میده...
این کتاب خیلیی شبیه دنیای امروزیه یا حداقل دنیایی ک من میبینمش.
کتاب با خواب یکی از حیوانات شروع میشه و رویای فردایی بهتر و ازادتر و آرمانی ک صاحب همه اموال حیوانات باشند رو در ذهن اونها میکاره.
چند وقت بعد، اون حیوان ک یک خوک پیر بود مرد ولی اون فکر از ذهن حیوانات اون مزرعه بیرون نرفت.
تا اینکه سرانجام همه باهم متحد شدند و مالک مزرعه مانر ، آقای جونز رو از مزرعه بیرون انداختن.
اولش همه چی خوب بود همه باهم مهربون بودن باهم برای مزرعشون هفت تا قانون نوشتن حتی باهم برای مزرعشون مقابل انسان جنگیدن اما کم کم اوضاع تغییر کرد.
اسنوپال یکی از خوک هایی ک بسیار باهوش بود و به فکر پیشرفت مزرعه بود رو با تهمت از مزرعه بیرون انداختن.
و به جای اسنوپال ، ناپلئون به عنوان رئیس تعیین شد.
کم کم ناپلئون سگ هایی رو تربیت کرد و جامعه ب اصطلاح جمهوری اونها ک بر پایه رای گیری بنا شد ب جامعه دیکتاتوری تبدیل شد.
قانون از همه با هم برابر اند به قانون همه باهم برابرند ولی بعضی برابر ترند تغییر پیدا کرد پس بینشون اختلاف طبقاتی به وجود اومد.
سود فراورده های حبوانی که قرار بود بین همه حیوانات تقسیم بشه فقط به خوک ها تعلق گرفت.
مهمترین قانونشون ک چهارپا خوب دوپا بد از بین رفت چون ناپلئون تصمیم گرفت روی دوپا راه بره!!!
داخل رمان قلعه حیوانات میتونید زوال یک جامعه و یک ارمان رو ذره ذره و با گوشت و پوستتون حس کنید:(
اینه ک چطور طمع میتونه باعث بشه شخصیت از بین بره و به پست ترین شخصیت ممکن برسه!!
چطور بی سوادی و جهل میتونه یک جامعه رو نابود کنه:(
و چطور تعصب میتونه ظلم رو پایدار کنهT_T
من جنگ جهانی رو ندیدم اما
این کتاب رو میتونم به ایران امروزی هم تشبیه کنم....
ما همه حیوانات این مزرعه هستیم ک گذشته رو به یادنمیاریم با تاریخ بیگانه ایم پس حاکم جامعه میتونه هر بلایی دلش میخاد سر ما بیاره چون ما فراموش میکنیم نسبت به قبل چطور بودیم.
یه سری هم شبیه گوسفندای مزرعن میپرسید ویژگیشون چیه ؟ توی کتاب گدسفندا هر زمان که بقیه حیوانات میخاستن اعتراض کنند به وضعیت موجود با بعشون جلوشو میگرفتند با بعشون جلوی سخنرانی حاکم خوبه میایستادن خب یسریا اینجورین دیگ....
این کتاب رو از منظر های دیگ هم میشه بررسی کرد:
تفاوت استبداد داخلی با خارجی
ب نظر من وقتی حیوانات اسیر استبداد خارجی بودن اوضاع بهتری داشتن اما وقتی ک حاکمیت ناپلئون شروع شد هیچ حیوانی به ذهنش خطور نمیکرد هم نوع خودش بتونه در حقش این همه بد کنه نمیتونه هم نوعش رو بفرسته سلاخ خونه-_-
ب نظر من وقتی یک هم نوع این کارو انجام بده خیلی دردناکتره تا یک بیگانه!در کل کتاب به من یاد داد تا مردم عوض نشن هرچه حکومت بیاد و بره از این حکومت به اون حکومت وضع بهتر که نمیشه هیچ بدترم میشه پس خودمون باید با افزایش دانش و آگهی با افزایش شجاعت و زدودن تعصب های بیهوده جامعه بهتری بسازیم جامعه ای که کسی جرئت نکنه زور بگه و خودش ب تنهایی نوشیدنی بخوره..
در آخر این رمان رو به همه دوستداران ژانر سمبلیک سیاسی و اجتماعی پیشنهاد میکنم (البته پیشنهاد کردنم نداره هممون میدونیم چه شاهکاریه)
اینم لینک کتابی که من خوندم داخل طاقچه لذت ببرید