سپهرتائب نویسنده
سپهرتائب نویسنده
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

مکتب واقع گرایی اجتماعی

نویسنده: سپهرتائب (جهان‌مهر افشار)

اثر استاد کاتوزیان
اثر استاد کاتوزیان

به نام خدای خالق قلم

در دنیای ادبیات ، داستان نویسی و رمان ، به عقیده ی من یک سبک ادبی خاص هست که تا الان توانسته پا برجا باشه و بماند تا ابدیت !. سبکی که به مسائل مهم اجتماعی، از جمله فقر و عشق و مرگ و جهل و ... وضعیت حاکم بر مردم را به خوبی شرح دهد . سبکی که پایه و اساس های مستحکمی داشته ، و مخاطبان خاصی را به خود جلب کرده است . سبک رئالیسم اجتماعی ، نماد مقاومت و ایثار و فداکاری در برابر چیزی است که جامعه تنگدست و انبوه از فقدان با آن دست و پنجه نرم می‌کند. در این سبک ادبی ، تضاد های بسیاری را به چالش کشیده و می‌توان زنجیره ای از چند قشر جامعه را توضیح داده و توصیف شان کرد . در این مقاله کوتاه ، به چند بخش از اعضای اصلی سبک رئالیسم اجتماعی صحبت خواهیم کرد. در ادامه به دو بخش : ۱. ساختار رئالیسم اجتماعی، و به ۲. پیشروان این سبک مانند مرحوم استاد #احمد_محمود و آثارشان می‌پردازیم.



  1. ساختار رئالیسم اجتماعی:

در این ساختار کاربردی و آموزنده ، سه اصل قرار دارد که برخورد سازنده آنها با تراژدی ، بحث اعضای جامعه میباشد. این اعضای جامعه عبارتند از :

طبقه ی کارگر

در این بخش از جامعه ، هرگونه فقدان و احتیاجات اولیه ی زندگی به طور خلاصه یا جزئی تعریف می‌شوند، که بتوانند بین ( شخصیت ، حادثه و کنش ها ) مسائل و موذلات مردمی را روایت کند . حوادث در داستان های اجتماعی می‌تواند روایت دختری باشد که برای تامین مخارج خانواده اش شروع به دستفروشی کردن شده است. اما از طرفی هم نگران این باید باشد که ماموران شهرداری بساط وی را جمع نکنند یا حتا او را محاکمه نکنند. از جهتی باید به فکر محیط و شرایط اجتماعی بود که این دختر می‌تواند به دام خلافکاران، فروشندگان مواد مخدر ، یا افراد فاسد بیافتد و برایش اتفاق های ناگواری از جمله اعتیاد و امثالهم برایش موجب شود تا او هم به فردی سیاه یا خاکستری تبدیل شود !. اگر شما بودید بیوگرافی و فلش بک به گذشته ی این دختر را چگونه مطرح میکردید؟. چگونه میتوانستید از کنش های درونی ، فردی و فراگردی این کاراکتر صحبت کنید و کاغذ را سیاه کنید ؟!. در مبحث طبقه ی کارگر ، می‌توانید به یک مشکل کوچک روایت داستان خود را ادامه دهید و آنرا هدایت کنید . بطور مثال: همان دختر دست فروش ، می‌تواند از آن شغل فاصله بگیرد و برود سراغ خیاطی و گلدوزی و امثال اینها ، یا در هین کار خیاطی اش می‌تواند عاشق یکی از برادران همکارش شود و زندگی وی دگرگون شود . توجه داشته باشید که موضوعاتی همچون فقر می‌تواند با چاشنی عشق تلفیق شده و حکایت های عاشقانه اجتماعی را روایت کنید .

طبقه ی عادی جامعه

شاید بتوان گفت که اسم طبقه ی عادی ممکن است سوژه های چندان جالبی نداشته باشد . اما سخت در اشتباهید. چون مشکلات در طبقه ی عادی جامعه و موذلات شان بیشتر از طبقه ی کارگر و تنگدست میباشد. اما همچنان بهترین موارد و روایت ها به عضو قبلی باز می‌گردد . اما در طبقه ی عادی جامعه می‌توان به کارمندانی اشاره کرد که همه باهم تضاد های بسیاری را دارند . من در یکی از داستان های کوتاه مجموعه داستان #زير_سایه_بید که اسم اصلی داستان کوتاه بنده هست . تضاد بین دو قشر نقاش و پزشک را روایت کرده ام که هر کدام ویژگی های متفاوتی را دارند و شباهت هایشان نسبت به یکدیگر بسیار محدود تر میباشد . از قضا این دو نقاش و پزشک ، عاشق دختری می‌شوند که بیست سال از خودشان کوچک تر است و هردویشان وارد چالشی می‌شوند که سرانجام برایشان اتفاق های غیر منتظره ای رخ می‌دهد. توجه داشته باشید که می‌توانید برای مشکلات آلودگی هوا ، آلودگی صوتی ، بیماری ، جنگ و غیره هم از قشر متوسط جامعه استفاده نمایید.

طبقه ی ثروتمند

طبقه ی ثروتمند می‌توانند یکی از خورنده ترین قشر جامعه باشند که همین واژه ی 《ثروت》 می‌تواند لکه ی ننگی باشد بر افرادی که با تبانی و فساد های پشت پرده به همچین ثروتی دست پیدا ‌کرده اند. می‌توانید ماجرای پسری را روایت کنید که بطور مداری و موازی شکل ، هر دو طبقه ی اول و دوم جامعه را سپری کرده و با تلاش های بسیار به قشر ثروتمند جامعه پیوسته است . این شخص می‌تواند رقیب تجار دیگر باشد و حتا می‌تواند کار به توطعه ثروتمندان بر علیه او ، منجر به زوال قدرت وی شود . توجه داشته باشید که می‌توانید با بحران های کوچک تری ، افراد قشر ثروتمند را به چالش بکشید . به طور مثال دختری که می‌خواهد از شوهر کارخانه دارش طلاق بگیرد و پس از این طلاق چند ماجرای پند آموز و اسرار آمیز برای کارخانه دار و آن زن آشکار می‌شود. یا میتوانید به سوژه های کوچک تری بپردازید . حالا دیگر انتخاب سوژه های بهتر از قشر ثروتمند به شما بستگی دارد !.

۲. پیشروان سبک رئالیسم اجتماعی

در این بخش به نویسنده ای می‌پردازیم که توانسته سبک رئالیسم اجتماعی یا واقع گرایی اجتماعی را توسعه داده و تاثیرات حیرت انگیزی بر این شیوه ادبی به جا گذاشته باشد .

احمد محمود

احمد اعطا در ۴ دی ۱۳۱۰ در شهر اهواز از پدری کُردتبار[۳] و مادری دزفولی الاصل به دنیا آمد. خانواده پدری احمد محمود اصالتاً از کُردهای کلهر کرمانشاه بودند که دو نسل قبل به دزفول مهاجرت کرده‌بودند.[۳] اما مادر او دزفولی بود و او با وجود تولد در شهر اهواز به دلیل تعلق والدینش به دزفول بیشتر خود را دزفولی می‌دانست.[۴] در برخی از آثارش چون همسایه‌ها و مدار صفر درجه واژه‌ها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم می‌خورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان «غریبه‌ها و پسرک بومی» از کتابی به همین نام نیز از یکی از اهالی دزفول به نام نعمت الله علائی(سیاهپوش) گرفته شده که حکایت زندگی او را در زمان جنگ جهانی دوم و در زمان اشغال دزفول به دست نیروهای متفقین و مبارزاتش با آنها را نگاشته است.[نیازمند منبع] پدر احمد محمود در سال ۱۳۵۶ که در آن زمان احمد محمود ۴۶ ساله بود فوت کرد و مادرش در سال ۱۳۷۹ دو سال قبل از درگذشت خود احمد محمود از دنیا رفت.
در سال ۱۳۲۷ با عمه‌زاده اش ازدواج کرد و در سال ۱۳۲۹ دوره متوسطه را شبانه در دبیرستان شاهپور اهواز به پایان رساند.[

مجموعه داستان‌ها

مول (۱۳۳۶)دریا هنوز آرام است (۱۳۳۹)بیهودگی (۱۳۴۱)زائری زیر باران (۱۳۴۶)

پسرک بومی (۱۳۵۰)غریبه‌ها (۱۳۵۰)دیدار (۱۳۶۹)قصه آشنا (۱۳۷۰)

از مسافر تا تبخال

 (۱۳۷۱)رمان‌ها

همسایه‌ها (۱۳۵۳)داستان یک شهر (۱۳۵۸)زمین سوخته (۱۳۶۱)مدار صفر درجه (۱۳۷۲)[۱۱]درخت انجیر معابد (۱۳۷۹)، برندهٔ دورهٔ اول جایزهٔ هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان.ترجمه آدم زنده (رمان) - اثر ممدوح بن عاطل ابونزال (۱۳۷۶)دیگر آثارویرایشدو فیلمنامهحکایت حال، گفتگوی احمد محمود با لیلی گلستان، انتشارات معین
پایان ۲۹ آبان ۱۴۰۱
روسیه .موسکو



سپهرتائبرئالیسم اجتماعیسپهر تائبجهانمهر افشارداستان
سپهرتائب، با نام هنری جهانمهر افشار ، نویسنده و منتقد ادبی فعالیت های خود را در زمنیه آموزش نویسندگی برای شما ارائه می‌دهد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید