این سلسله مقالات، خلاصه ای است از آنچه که باید در این دوران انجام دهیم و روشنگری نسبت به مسائل جامعه و پیرامون که باید بدانیم و مرز حق و باطل که از مویی باریک تر است را تشخیص دهیم.
در این دورانی که هزاران آواز و هزاران فکر و هزاران گروه در دنیا و کشور تشکیل شده است، ما باید به کدام از آنها بپیوندیم که از نابودی و تباهی خویش جلوگیری کنیم؟
دشمن شناسی یکی از مهم ترین بخش های زندگی است. انسان هرمقدار هم که پیشرفت کند و خودش را در مسیر موفقیت قرار دهد، اگر دشمن خود را نشناسد به بدترین شکل های ممکن میشکند و ازبین میرود و تبدیل به عروسکی بدون اقتدار و ارزش و ذره ای غیرت خواهد شد.
و هنگامی که فرشتگان را امر به سجده آدم کردیم پس همه سجده کردند جز شیطان که گفت: آیا من سجده به آدمی که از گل آفریدی فرود آرم؟! آیا این آدم خاکی را بر من فضیلت و برتری دادی؟ اگر مرگ مرا تا روز قیامت به تاخیر بیاندازی بی تردید فرزندانش را جز اندکی به هلاکت میرسانم.
خدا فرمود : برو که هر کس از اولاد آدم پیرو تو گردد با تو به دوزخ که پاداش کامل شماست کیفر خواهد شد. و هر که را توانستی با آواز خود تحریک کن و به لغزش افکن، و با افراد لشکر سوار و پیاده‌ات بر آنها بتاز و در اموال و اولاد با ایشان شریک شو و به آنها وعده های دروغ و فریبنده بده، و ای بندگان بدانید که وعده شیطان چیزی جز غرور و فریب نخواهد بود. (اسرا، 61-64)
و خداوند تا زمان مقدر شده به ابلیس فرصت داد، و ابلیس تا جایی که میتواند به کمک لشگریان خود باید انسانها را آنقدر گمراه کند که زمان مقدر شده هرگز نیاید پس در نتیجه هرقدر که انسان به سوی پاکسازی زمین از بدی حرکت میکند و صلح در زمین ایجاد میکند، ابلیس و لشگریانش با قوای بیشتری حمله خواهند کرد.
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب‌آبادم
همانطور که در قرآن اشاره شده، دو نوع موجود دارای علم و قدرت و اراده در این دنیا خلق شده است، انسان ها و اجنه.
هم انسان و هم اجنه میتوانند یکدیگر را ببینند و با یکدیگر همکاری کنند، همچنین هردوی آنها
می توانند دین و عقاید خود را داشته باشند یا اینکه به طمع قدرت و ثروت با شیطان همکاری کنند و بر دیگر انسانها حکم رانی کنند.
پرستش شیطان و اجنه در میان انسانها و ارتباط با آنها چیز عجیب و دور از ذهنی نیست که در ادامه مقالات به آن اشاره خواهم کرد و همچنین نیز آیه زیر به آن اشاره کرده است :
سوره سبا آیه 40 :
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ
قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ ۖ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ
و روز قیامت خداوند به ملائکه میفرماید اینان چه کسی را میپرستیدند؟ آیا شما را میپرستیدند؟
ملائکه پاسخ میدهند : خداوندا تو صاحب و سرور مایی، اینان اجنه را میپرستیدند و به آنها ایمان داشتند!
آیه 102 سوره بقره میفرماید :
و یهودیان از آنچه شیاطین در زمان پادشاهی سلیمان از علم سحر بر مردم می خواندند پیروی کردند. و سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود، بنابراین سلیمان کافر نشد، ولی شیاطین که به مردم سحر می آموختند، کافر شدند. و نیز یهودیان]از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد پیروی کردند، و حال آنکه آن دو فرشته به هیچ کس نمی آموختند مگر آنکه می گفتند: ما فقط مایه آزمایشیم و علم سحر را برای مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم می دهیم، پس با به کار گرفتن آن در مواردی که ممنوع و حرام است کافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبی از سحر می آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می انداختند؛ در حالی که آنان به وسیله آن سحر جز به اذن خدا قدرت آسیب رساندن به کسی را نداشتند؛ و همواره چیزی را می آموختند که به آنان آسیب می رسانید و سودی نمی بخشید؛ و یقیناً یهود می دانستند که هر کس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهره ای ندارد. و همانا خود را به بدچیزی فروختند اگر فکر می کردند.
هاروت و ماروت پس از حضرت نوح (ع) به میان شهر بابل در بین النهرین آمدند و به مردم جادوگری آموختند که از گزند اجنه در امان باشند. عده ای از آن مردم به مصر مهاجرت کردند و آن فرهنگ و جادو را به مصریان باستان نیز آموختند. اگر علاقه به مطالعه درمورد داستان هاروت و ماروت دارید، در احادیث مستند شیعی کلیات داستان آمده است.
طبق آیه بالا درمیابیم که بنی اسرائیل هنگامی که در مصر بودند، جادوگری و ارتباط با اجنه را آموخته بودند و در زمان حکومت سلیمان با اجنه آنها را مسخ کردند و به انسانها آسیب میزدند، پس از آن سلیمان اجنه را به بند کشید و از آنها جهت حکمرانی حکومت خود استفاده کرد. این درحالی است که در کتب یهودیت نوشته اند سلیمان به خدا کافر شد و اجنه را پرستید!
حکومت مصر باستان به داشتن خدایان و اعجاز ها و افسانه ها معروف هست و ارتباط آنها با اجنه اثبات شده است. به عنوان مثال، پایه گذاری ماه و ستاره پرستی اجنه ای بودند که از آسمان به سمت زمین می آمدند و خود را به انسانها نمایان میکردند و به آنها از آینده آگاهی میدادند و سپس به آسمان بازمیگشتند و مصریان معتقد بودند که نور ستارگان در شب آنها هستند که آنها را از تاریکی به سمت نور میبرند.انسان ها آنها را خدا میپنداشتند و از پیامبرانشان پیروی نمیکردند و پیامبران را دشمن میگرفتند.
خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‌اند. آنان را از تاريكی ها به سوى روشنايى مى‌برد. ولى كسانى كه كفر ورزيده‌اند، سرورانشان طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكی ها مى‌برند. آنان اهل آتش اند كه در آن جاودانند. (بقره 257)
علوم و آگاهی که اجنه از آینده به اینان میدادند، صرفا به جهت استراق سمع از آسمانها و گفتگوی فرشتگان بود و اگر علمی از خود داشتند، پس از مرگ سلیمان نبی یکسال کامل از ترس اینکه ممکن است او نمرده باشد، به پیروی از دستورات سلیمان مشغول نمیشدند.
