ویرگول
ورودثبت نام
سید طاها علی پور
سید طاها علی پور
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

بزرگ ترین عیدی

در این روز های نسبتا شیرین
یک فیلم تاریک و ناقص در سینمای خاطراتم اکران می‌شود
کودکی پاک و شاد را می‌بینم
برق ذوق خریدن های نوروز های نو، در چشمانش، از کهکشان راهِ ناپیدا هم پیدا است!
برقی که لامپ های زیادی را در روحش روشن می‌کرد
بیشتر روز های ذهنش آجیلی است!
یک دنیای پر از هدیه و عیدی



اما حالا...
شاید تنها ترین عیدی دیگران به او، جمله‌ی " هنوز بچه سالی" است!
دوست دارد تا بینهایت سال بزرگ نشود
چون ماهی ذوق آن روز ها را فقط یک جا صید می‌کنند:
دریای کودکی...


کودکیعیدیعید
روزگاری سرگردان بود! درگیر مالیخولیایی از جنس ماندگی در زندگیِ پر امید. اما امروز هرگاه ذره بین افکارش به سمت خودش می‌رود، این پسر می‌داند که امید را در پستوی روحش خواهد یافت...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید