اولین بار که متوجه جادوی کلمات شدم زمانی بود که کارتون سیندرلا را دیدم و به شدت تحت تاثیر شخصیت پری مهربون قرار گرفتم کسی که با اون عصا و کلمات جادویی، قادر بود دنیای ادمها را تغییر بدهد،بارها اون قسمت از کارتون را دیدم با این امید که شاید اون کلمات جادویی رو یاد بگیرم و من هم بتونم معجزه کنم.
سالها در پی تجربه ها گذشت تا من دنیای جادویی کلمات رو کشف کردم ، عادتم از خاطره نویسی دوران نوجوانی به روزانه نویسی تبدیل شد و هنوز که هنوزه ،ادامه دارد.
کلمات برای من مثل خمیرمجسمه سازی هستند ، قادرم با انها هر کاری بکنم ،امید بیافرینم ، نفرت بپراکنم ؛ شادی بسازم یا غم را ساکن دلها کنم .
یکی از عادت های عجیبی من این است که در رستوران ، کلاس درس ، مطب پزشک، و خلاصه جاهایی از این قبیل به ادم ها دقت میکنم و بعد شروع میکنم به ساختن یک قصه در ذهنم برای انها .اول از همه برایشان اسم انتخاب میکنم ،بعد برایشان یک شناسنامه میسازم درمورد سن ،شغل ، تحصیلات ، وضعیت زندگی و جایگاه اجتماعی ، سپس فکر میکنم که مثلا مهم ترین دغدغه زندگیشان در این لحظه چیست ؟ ایا راز مگویی دارند ؟و...
چیزی که در ساختن این داستانها به من کمک میکند حالات رفتاری و طرز نگاه کردن آن افراد است .
چشم ها
به نظرم تنها با نگاه کردن به چشم انسان ها میتوان چیزهای زیادی کشف کرد .
عادت عجیب دیگرم ، که شاید نوعی وسواس هم به حساب بیاید، توجه زیاد به کلمات است ،معتقدم انسانها را از نوع کلماتی که در گفتار یا نوشتارشان استفاده میکنند میشود بهتر شناخت، مثلا من وقتی یک موزیک گوش میدهم بیشتر از خود خواننده ،ترانه آن برایم مهم است .وقتی نوشته ای را میخوانم به کلمات انتخابی نویسنده دقت میکنم و وقتی کسی صحبت میکند وازه های برایم مهم است .
شاید این عشق زیادم به کلمات و داستان، قسمتی هم مرهون اسمم باشد.
شهرزاد
در داستانهای کهن ،شهرزاد ،هزار و یک شب قصه گفت تا ان پادشاه خونخوار را به انسان بهتری تبدیل کند
این است رسالت کلمات و داستانها: ساختن دنیای بهتر
من باور دارم که قدرت کلمات از گلوله بیشتر است و کلماتی که از قلبها نشات میگیرند، همان جادویی هستند که میتوانند دنیا را جای بهتری کنند.
من میدانم که برای بهتر شدن همیشه باید آموخت و آموخته را تمرین کرد، برای همین ،وقتی شانس شرکت در پروژه کانتنت فا -که توسط یکی از اساتید این حوزه یعنی احسان طریقت عزیز برگزار میشد -را پیدا کردم، پیش خودم گفتم :
هیچ چیز اتفاقی نیست
البته من برای خودم رسالتی مسیح گونه قائل نیستم و تنها اگر( دنیا را کمی بهتر از انچه که به من سپرده شده ، تحویل دهم ) گام بزرگی برداشته ام.
انجام این رسالت در دنیای امروز بر اساس قصه هایی است که ما می سازیم و به یادگار خواهیم گذاشت.