شهرزاد حکایتی
شهرزاد حکایتی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

معرفی کتاب «زندانبان»

این اثر در چهار فصل با عناوین دوستاق (به معنی زندان)، اتانازی، فراموشخانه و زندان متروک نوشته شده است. موضوع داستان، روایت زندگی یک سروان ارتش قبل از انقلاب است که به خاطر درگیری با افسری امریکایی مورد غضب مافوق‌هایش قرار می‌گیرد و به عنوان زندانبان به دوستاق تبعید می‌شود.
رمان «زندانبان» داستان فراموش‌شدگانی است که به مرگ خودشان راضی هستند. هر محکوم و زندانبانی که پایش به دوستاق می‌رسد فراموش می‌شود و محکوم به فراموش‌‌کردن است. آن‌ها به‌تدریج به جزئی از اجزای زندان تبدیل می‌شوند و در آرزوی مرگ دست و پا می‌زنند اما شخصیت اصلی داستان به نام شکیب می‌خواهد مقابل این مسخ‌شدن بایستد، آیا موفق می‌شود؟


معرفی نویسنده:

الهام سیدحسینی متولد ۱۳۵۵ در تهران است و آثاری با عناوین «زبان گنجشک»، «من سلاخ نیستم» و جایزه ادبی ققنوس را برای داستان «نور آفتاب چشمانش را می‌زد» در کارنامه ادبی خود دارد.

برشی از کتاب:

از پشت بعضی از نرده‌‌ها یک جفت چشم او را نگاه می‌‌کردند. با دست‌های چسبیده به میله‌‌‌های زندان و دهان‌‌های باز، در سکوت تماشایش می‌‌کردند؛ مثل میمونِ سیرک. نمی‌‌خواست پا سست کند ولی وسط محوطه ایستاد و نگاهی دورتادوری به محوطه انداخت؛ حدود سی حجره در اندازه‌های مختلف همگی محصور میان نرده‌‌های محافظ، بعضی خالی بعضی در اشغال مستأجرهای کثیف، لباس‌‌ پاره، با سر‌و‌صورت‌‌های جنگلی. همین‌طور دور خودش می‌‌چرخید و نگاه می‌‌کرد.

ناگهان صدای هُش شنید. از چرخیدن ایستاد.

تهیه کتاب:

نسخه‌ی کاغذی از فروشگاه سایت نشر صاد

نسخه‌ی الکترونیکی از طاقچه

معرفی کتابزندانبانالهام سیدحسینینشر صادداستان ایرانی
یک کتابخوان حرفه‌ای
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید