در نوشتهی پیشین، در مورد کتاب گزیدهای از شعر عربی معاصر توضیح مختصری دادم و توضیح دادم که قرار است تلاش خودم در یافتن اشعار به زبان اصلی را به اشتراک بگذارم. در آن نوشته مطلع سی شعر نخست کتاب را به عربی قرار دادم و در این نوشته سی و پنج شعر بعدی را. در این نوشته برای بعضی اشعار، فقط نام عربی شعر را نوشتم که به وسیله آن نیز به راحتی میتوانید شعر را پیدا کنید.
مخاطب اصلی نوشته، خوانندگان کتاب «گزیدهای از شعر عربی معاصر» هستند اما مخاطب عام نیز میتواند این نوشته را مروری بر شاعران معاصر عرب و معرفی گزیدهای از اشعار آنها در نظر بگیرد و بهره ببرد.

۳۱- فرارسیدن زمستان: «تسیر الکواکب سیرَ الحذِر و یرجف فی الجو نور القمر»
۳۲- زندگی گنجشک: «حطَّ عن الغصن و انحدر اقلَّ من لمحه البصر»
۳۳- شب مهتابی: «کلَّما أشرق فی اللیل القمر و سها الناس و لازوا بالحجر»
۳۴- در سوگ دختربچهای: «زهرهٌ کان وجهها نور قلبی و ناظری»

۳۵- گل پژمرده: «اَرجٌ کأنفاس الحبی- به حین تدنی منک فاها»
۳۶- بیزاری از زندگی: «أکلما عِشتُ یوماً أحسستُ أنّی متّه»
۳۷- کودکی: «رعی الله ایّام الطفوله إنها علی جهلها أحلی و أهنأ مالیا»
۳۸- در رثای خودم: «قضی غیر مأسوف علیه من الوری فتی غرّه فی العیش نظم القصائد»

۳۹- عشق و جوانی: «الهوی و الشباب و الأمل المن»
۴۰- عروه و عفراء: «مهد الغرام و مسرح الغزلان»

۴۱- شعری تازه: نیافتم
۴۲- از آسمان: «قالت الأرض أیّ عطر لدیک سکبته السماء فی راحتیک»
۴۳- امواج: «هدهدی بالهدیر أیتها الامواج قلباً ألی حماک اطمأنا»

۴۴- بازگشت: «العوده»
۴۵- انتظار: «الإنتظار»
۴۶- رویای عشق و ۴۷- اشتیاق را نیافتم.
۴۸- نی سوخته: «النای المحترق»

۴۹- خیال: «خَیالٌ: عشقنا الدُّمی و عبدنا الصور وَهِمنا بِکلّ خیالٍ عَبَر»
۵۰- ترانه روستایی: «أغنیه ریفیه: إذا داعب الماء ظلَّ الشجر»
۵۱- مجسمه: «التمثال: أقبل اللیلُ، و اتَّخذتُ طریقی لک، و النجم مؤنسی و رفیقی»
۵۲- ماه عاشق: «القمر العاشق: إذا ما طافَ بالشُّرفَه ضوء القمر المضنی»
۵۳- تولد شاعر: «میلاد شاعر: هبط الأرض کالشعاع السنیّ بعصا ساحر و قلب نبیّ»

۵۴- گفتگویی در کلبه: «سمعتنی أقول شعراً شقیّاً یستفزُّ الآلامَ فی سامعیه»
۵۵- پلیدی: «حَلِمتُ بِدُنیا لَیتَها لاتبدَّدُ لذائذ أحلامی و لا کان لی غُدُ»
۵۶- ظرف: «عَصَرتُ فؤادی فی إناءٍ من الهوی و أدنیته من مرشف الفقراء»

۵۷- کرکس: «النسر: أصبح السفح ملعباً للنسور فاغضبی یا ذرا الجبال و ثوری»
۵۸- زن و مجسمه: «إمراه و تمثال: حسناء هذی دمیه منحوته من مرمر»
۵۹- عناد: «هذی الرُّبی کم ضاق فی فضاؤها ما لی علی جنباتها أتعثر»
۶۰- سال نو: «عام جدید: و حدی، هنا، فی حجرتی واللیل و العام الولید»

۶۱- اراده زندگی: «إذا الشعب یوماً أراد الحیاه فلابُدَّ أن یَستَجیبَ القَدَر»
۶۲- شکوه یتیم: «علی ساحل البحر أنی یَضِجُّ صُراخُ الصَّباح و نَوحُ المساء»
۶۳- داستان شگفت: «ضحکنا علی الماضی البعید و فی غدٍ»
۶۴- در کنار دره مرگ: «نحن نمشی و حولنا هاته الأک- وانُ تمشی لکن لأیّه غایه»
۶۵- بامداد نو: «اُسکُنی یا جِراح و اسکُتی یا شُجون»
سپاس خدای را
مهرماه ۱۴۰۴