ویرگول
ورودثبت نام
Shirvash
Shirvash
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

شعر کوروش از شیروش

کورش ابراهیمی، پسرخاله، رفیق، همبازی بچگی، همکلاسی، برادر، و خلاصه همه وجودم را، که حکمتش شد بگیردش روح زتن من را...
کورش ابراهیمی، پسرخاله، رفیق، همبازی بچگی، همکلاسی، برادر، و خلاصه همه وجودم را، که حکمتش شد بگیردش روح زتن من را...



شعر کوروش ابراهیمی

?
?
?

*باز باران بارید، با همه نیک و بدش، یادم آرد کوروشم را،،،

13 روز بزرگتر بود و، خود همین نحسی اش بگرفت دامنم را...

*او که با رفتنش نه که نیمی، بُرد همه روانم را،،،

بارالهْی این چنینی رفتنش را، نباشد هنوز، باورم را...

......

*او که از روزِ عَزَل تا که چشمم باز شد من به جفتم دیدم، بَدَلَم را،،،

من ندانم که حُبًّش از کجا و چه سمتی چنین داخل شد، بِدِلم راه...

*من اگر روزی بشد او را نبینم، خود همان بیماری که پزشکش بگفته است، مَرَضَش را،،،

و همان دم که بشد او را ببینم، من همان بیمار صفری که به پادزهر بدادند، خَبَرَش را...

**من خدایم را هنوزم حکمتش هیچ ندانم، چون بدانم ندارد برایم، عَوَضَش را...

دل او را که بِدِل راهم بود، و اگر ناکسان حرفی بودَ، خُب بدانست، غَرَضَش را...

*و اگر تیرِ به ناحق به سمتم می بود، چه کسی بود گناه خوار انگار، سپرم را...

پس اگر لفظی برایش زبانی می بود، او همی کِرد و نَکِردش سزایش، خنجرم را...

*از همان لحظه که رفتی، انگار که خودت گذاری دستم، حَنایَت را...

و همانا انگار آن دمِ رفتنت همه ی خلقْ دَرکَنْد، عذابت را...

*تو که خود نیز به دنیایت چنان نیک سرشتی بدادی، تحفه ات را...

کاش آن روز کنارت بودم، که خود از چَشمت بخوانم، حُقّه ات را...

.........ادامه دارد...........

...«بــزودی»...

?

+شعر حدود بیست بیتی بنام کوروش «باران» یکی از شعرهای مجموعه اشعار شیروش که خدا خواست و گذاشت زبونم...

torban92

imshirvash





شعر کوروششعر کوروش ابراهیمیکوروش ابراهیمیkourosh ebrahimiمحمود شیروش
وبلاگی جهت انتشار مجموعه اشعار محمود شیروش که بصورت قطعه قطعه و خلاصه گویی در اینجا گذاشته میشه. «هیچکدام از شعرها کمتر از 20-25 بیت ندارند»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید