Siahkhan
Siahkhan
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

شرایطِ جدید !

نوعِ برخوردِ ما با داشته هایمان مشخص است. اینکه چه نوع احساسی و با چه زمان بندی و سبک و سیاقی نسبت به چیزهایی که در دسترس داریم ، داشته باشیم، آنچنان پیچیده و دور از ذهن نیست.
مثلا با مادرمان چه نوع رفتاری داشته باشیم یا از تلفن همراهِ خود چه استفاده ای بکنیم یا اینکه نسبت به زندگی مان چه حسی داشته باشیم و ...
بدیهی ست که با به خطر افتادنِ تسلطِ ما روی چیزهایی که داریم ، یا خطر از دست دادنشان ، دروازه ی جدیدی از حس ها و سوالات درونِ ما باز می شود. اما به خاطر خامیِ ما در بُعدِ ناشناخته ی جدیدی که با آن رو به رو شدیم ، آینده نگری درموردِ نوعِ برخوردمان با شرایطِ جدید ، تا حدودی متزلزل است و فرصتِ دوباره ای به ما داده می شود که تصمیم بگیریم "ما کی هستیم" !
به طور مثال وقتی اینترنت ناگهان قطع می شود ، چهارچوبِ وسیعی از زندگیِ شخصیِ ما در هم می شکند.
کسب و کارمان دچار مشکلِ اساسی می شود ، روابطِ دوستانه مان به قعرِ سیاه چاله ی فراموشی می رود ،دریافتِ اطلاعاتِ روزمره برای پیشبردِ زندگی ، ارضای نیازهای روحی روانی ، برنامه ریزیِ روزانه ، و تمامیِ اعمالی که با آن خو کردیم و دیگر برایمان جنبه ی تفریحی ندارد و بیشتر در هیبتِ اعمالِ مهمِ زندگی شناخته می شود ، از بیخ و بن نابود می شود.

اشتباه است که راهِ چاره را با این دو رویکردِ بدیهیِ مطابقت بدهیم :
1.تسلیم شدن/نا امیدی/ تن دادن اجباری به شرایطِ بوجود آمده و...
2. ساختن با شرایط جدید/خوشبین بودن/سازگاری و برنامه ریزیِ جدید با کمترین امکاناتی که برایمان مانده

قطعا امن ترین راه همین دو مورد است ، اما این یک تصمیم گیریِ ذهنی ست ، با این که در این اتفاق این قلبِ ماست که دچار آسیب شده.
ما چیزی به نامِ "زندگی" را از دست داده ایم !
یعنی به همین سادگی ، اتفاقاتِ بیرونی منجر به این شد که تمامیِ چیزهایی که در طولِ زندگی دورِ هم چسبانده بودیم و تحتِ عنوانِ "من" می شناختیم از بین برود و ما مجددا باید جوابی برای تمامیِ سوالاتِ پیش آمده پیدا کنیم و "منِ" جدیدی را پی ریزی کنیم.
مسخره ست اگر بدانیم جواب چیست! یا اینکه بگوییم چیزی تغییر نکرده و زندگی همچنان ادامه دارد و در این ادامه داشتن ، من همان هستم که بوده ام !
این سفت ایستادن روی جایگاهی که ما فقط گمان می کنیم "امن" است ، فقط توهمی ساختگی ست که ذهن برای بقای جسم و روان تولید می کند و اگر بخواهیم این توهم را نادیده بگیریم ، ناگزیریم مهم ترین تصمیم را بگیریم و بدونِ اینکه از زیرِ این مسئولیت فرار کنیم ، جوابِ این سوال که "من کی هستم؟" را بدهیم...

حقیقت دارد که مشکلات تکراری هستند و اکثرا شباهت های زیادی به یکدیگر دارند ، اما نباید فراموش کنیم که رویکردِ ما میتواند هر بار متفاوت باشد و اگر تمامیِ متغیر های دنیا بی رحمانه به ثباتِ خود پا فشاری کنند ، باز این ما هستیم که میتوانیم "خلاقیت" را به کار بگیریم و عواطفِ خودمان را که به شکل "ترس" و "خشم" و "ناراحتی" و "غرور" و ... می شناسیم ، به درستی به کار بگیریم و برای ساختنِ "منِ" جدید تلاش کنیم.

نباید فراموش کنیم که عواطفِ ما ، ابزار های ما هستند ، نه اهرم های فشاری که تعیین میکند ما چه رفتاری باید، و چه رفتاری را نباید انجام بدهیم.

قطعی اینترنتزندگی در ایراناینترنت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید