داستان بابا لنگ دراز ، بر اساس یک داستان واقعیه📙
داستان دختر یتیمی که یک بابا پیدا میکنه
بابا میشه حامی مالی💳 و عاطفی 🧡جودی
جودی فعلا نمیتونه بابا رو ببینه👀 ، گاهی دلتنگ میشه ، گاهی دلخور میشه😔 ، گاهی عصبانی😡
اما بابا همیشه حواسش به جودی هست حتی جایی که جودی فکر میکنه کمک از جای دیگه رسیده ؛ این بابا لنگ دراز بوده که همه چیز رو جوری چیده که جودی به مشکل نخوره
بابالنگ دراز حتی حواسش به لباس جشن اول سال جودی هست🥻
جودی ، دلش به بابا گرمه، درسته گاهی غر میزنه ولی از ته دل و عمق وجودش به بابالنگ دراز و محبتش ایمان داره🌱💫
تمام این محبت های بدون دریغ بابا لنگ دراز یک شرط کوچیک داره🤔☝️
اونم اینکه جودی برای بابا نامه بنویسه ، از همه چی، از خوشی و ناخوشی...💌
بابالنگ دراز این شرط رو گذاشت تا جودی فراموش نکنه یک حامی داره ، یک بابا داره...👨🦰
درسته جودی باباش رو نمیدید ، جواب نامه هاش رو به ظاهر نمیگرفت اما همیشه جای پای بابالنگ دراز رو توی تک تک مراحل زندگیش میدید👣👣
جودی به بابا اعتماد داشت😌
فهمیدین چی میخوام بگم ، مگه نه؟
بابا مهدی عزیز سلام !💫🤍
فرزندتون بزرگ شده 🤱، قد کشیده ، دانشگاه رفته🎓 و ازدواج کرده💍 و توی تمام مراحل زندگیش جای پای شما رو دیده حالا هم با تمام وجود دلم میخواد بهتون بگم که ...❣️