آیا ما کلمات را پیش از اطاعت امر تفسیر میکنیم؟
به نظر میرسد که فرآیندهای ذهنی معین خاصی وجود دارد که ملازم با کارکرد زبان است، فرآیندهایی که فقط از طریق آنها زبان میتواند عمل کند؛ منظور در اینجا فرآیندهای `فهم` و `معنا` است.
بر حسب ظاهر علائم زبانی ما بدون این فرآیندهای ذهنی مردهاند؛ ممکن است چنین بنماید که تنها کارکرد نشانهها ایجاد اینگونه فرآیندهاست، و این که اینها آن چیزهایی هستند که به راستی باید به آنها توجه کنیم.
اگر از شما پرسیده شود که چه رابطهای بین اسم و مسمّیٰ یا چیزی که نامیده میشود وجود دارد، مایلید در پاسخ اظهار کنید که این رابطه رابطهای روانشناختی است، وقتی چنین میگویید نظرتان به طور خاص بر مکانیسم `تداعی` است.
یا برای مثال اگر من به کسی امر کنم که "برو و از آن چمنزار برایم گل سرخی بیاور"، در حالی که من تنها یک کلمه به او گفتهام، او از کجا بداند که باید چه نوع گلی بیاورد؟
چطور اعمال مربوط به مشاهدهی اشیاء واقعی جایگزین هرگونه عمل تخیل میشود؟
از سویی به این دلیل است که ما وسوسهی این را داریم که عمل زبان را شامل دو بخش بدانیم؛ بخش ناانداموار(غیر ارگانیک)، یعنی کاربرد نشانهها، و بخش انداموار، که میتوانیم آن را فهمِ این نشانهها، معنی کردن آنها، تفسیر آنها و تفکر [درباره آنها] بخوانیم.
"اگر بنا باشد بر چیزی که حیات نشانه است نامی بگذاریم، باید بگوییم که آن کاربرد نشانه است."
فرگه
او میرود و به دور و بر خود نگاه میکند، به سمت گلی رفته آن را بیآنکه با چیز دیگری مقایسه کند، میچیند. برای آنکه ببینی که فرآیند اطاعت از آن دستور میتواند چنین باشد، به دستورِ "یک وصله قرمز را تصور کن" توجه کن. در این مورد شما وسوسه این فکر را ندارید که لازم است پیش از اطاعت کردن، وصلهای قرمز را تصور کنید تا الگویی باشد در خدمت شما برای آن وصلهی قرمزی که مأمور به تصور آنید.
لینکهای مرتبط:
- مقدمات فلسفه تحلیلی
http://gestyy.com/eef2Ce
- آشنایی بیشتر با آرای لودویگ ویتگنشتاین
http://gestyy.com/eef3iJ
- فرگه، فیلسوف تحلیلی متأخر
http://gestyy.com/eef3H9
نظرات شما خوانندگان عزیز حتما در بهبود کیفیت هر بلاگری نقشی تاثیرگذار خواهد داشت.
امید که نوشته پیش رو سودمند واقع شده باشد.