فیسبوک رمانی پستمدرن از سبحان گنجیست که در سال ١٣٨٩ نوشته شده و توسط انتشارات ناکجا منتشر شده است. فیسبوک شرحی چند لایه و غیر خطیست از چرایی و چگونگی شکلگیری و پیشروی روابط چند شخصیت که هر کدام با یک حرف از الفبای زبان فارسی نامگذاری شدهاند.
اگر چه حجم زیادی از اتفاقات رمان در تهران امروز میگذرد اما سیر وقایع رمان از دورهی اسطوره تا آیندهی دور بشر را در بر میگیرد. در رمان فیسبوک صرفا به رخدادهایی چون طوفان نوح، حملهی مغول، انقلاب ۵۷ و جنبش ۸۸ اشاره نشده است بلکه هر کدام از این رخدادها نقشی اساسی در تحول و شکلگیری کاراکترها داشتهاند.
کتاب فیسبوک سبک نگارش یکسانی را پیش نمیگیرد. اثر پر است از قسمتهایی که نثری آهنگین و مسجع و عباراتی شاعرانه و بعضا ترجمهناپذیر دارند. همین طور زیادند بخشهایی از رمان همچون تمام دیالوگها که لحنی کاملا غیر رسمی دارند. علاوه بر تسلط نویسنده بر چند و چون قابلیتهای زبان فارسی، آنچه موجب پیوند این دو فضای متفاوت میشود روایت پستمدرن رمان با حضور تقریبا پیوستهی نویسنده در متن اثر است. فرم فیسبوک به نویسنده این اجازه را داده که در بستر شخصیتپردازی و روایت به مقولات زیادی در سطوح متفاوت بپردازد. از موضوعات روانکاوانه مانند اعتماد به نفس، وسواسهای فکری و عملی و خودشیفتگی گرفته تا مسائلی مثل کودک-همسری، چند همسری، بیکاری، مهاجرت و…
صراحت لهجه در طرح و بیان مسائل فرهنگی-اجتماعی گاهی خارج از روند کلاسیک شرحدهی شخصیتهای رمان با بیانی طنزآمیز، ارائهی تیتروار و بستهبندی شدهی اطلاعات مربوط به بعضی کاراکترها، ترتیب الفبایی حضور شخصیتها و کوتاهی فصلهای کتاب باعث شدهاند تا رمان فیسبوک یکی از تندترین ریتمها را در میان تمامی آثار داستانی ادبیات ایران داشته باشد.
فیسبوک رمانیست پست مدرن که احتمالا منطقیتر آن است که نویسندهاش را -علی رغم داشتن خانوم آ، چند شخصیت اصلی و چندین کاراکتر فرعی- قهرمانش بدانیم. نه به این خاطر که در جای جای کتاب با طنازی و صراحت، اظهاراتی نموده (حتی به بهانههایی بانمک در اوایل و اواخر کتاب ایمیل و نامش را قرار داده) بل به این دلیل که طولانیترین فصل کتاب فصل ک است بین دو فصل مربوط به شخصیت ق و کاراکتر گ.
به نظر میرسد علت نام اثر هم همین قسمت طولانیترش باشد. (در جایی از کتاب روند نامگذاری رمان به این شکل بیان شده:
اگر هر بخش از رمان را پروفابل/چهرهی یکی از شخصیتها در نظر بگیریم، چهرهی کتاب «کلاغها بهتر میدانند» بیشترین سهم را داشته. و اگر واقعا هر یک از فصلهای رمان بررسی پررنگ و لعابتر یکی از شخصیتهای رمان باشد، بلندترین بررسی مربوط است به یک کتاب دیگر از همان نویسندهای که در خیلی جاها مستقیم و غیر مستقیم ابراز وجود کرده. در واقع این فصل هم به واکاوی یک شخصیت اختصاص یافته. شخصیتی که از قضا با نگاهی غیر کلاسیک شاید بتوان قهرمان نه چندان پنهان داستان دانستش.
با دیدگاه کمّی پیشین که ادامه دهیم، سرکار خانوم آ دومین فرد دارای اهمیت است. علاوه بر حضورش در گوشه و کنار متن، علاوه بر ارتباطات بیشترش با دیگر کسان کتاب و اشارات متعدد کتاب به او (حتی نام یکی مانده به نام کنونی رمان -آ فاحشهست؛ شما چطور- «گره خورده» به نام آ) علاوه بر فصل خودش (فصل نخسن رمان) فصل ع هم -در نزدیکیهای فصل ک- به آ اختصاص یافته. یعنی بر خلاف تمامی افراد که درست به ترتیب الفبای فارسی در متن حضور دارند (حتی ترتیب حروف یک صدا و چند شکل نیز دقیقا رعایت شده. مثلا داستان شخصیت ثریا درست در سه جایگاه مربوط به حروف ث، س و ص قرار داده شده. این بانو نام/قسمت/فصل ع را هم -به نوعی خارج از قاعده- به خود اختصاص داده
سبحان گنجی در هفدهم اسفند سال ۱۳۶۴ در تهران متولد شده است. وی شاعر، ترانهسرا، آهنگساز، خواننده، نویسنده و کارگردان ایرانی است. از جمله آثار دیگر او میتوان به کتابهای «قوای جنسی پانصد گراز را دارم» (مجموعه شعر - ١٣٨۴) و «لای پای پاندا» (۱۴۰۱) «هیچکس تنها نیست» (داستان بلند - ۱۳۸۸) «آن دراز و چند داستان کوتاهتر» (مجموعه داستان - ١٣٩٠) «وتواصو» (جستارهای پیوسته - ۱۳۹۳)، آلبومهای «ژاکت آبیت»، «واسه اون یکی اس.جی»، «چرکنویسهای خوشنویسی شده» و فیلمهای کوتاهی چون «کشف استعداد یک بازنده برای مردن»، «لنگر» و «ضلع کوچک مثلث» اشاره کرد