نویسنده: سهیلابانو
آوردهاند روزی ملانصرالدین لک لکی خریده به خانه برد و مشغول تماشای او شد. مشاهده نمود منقار و پاهای لک لک بسی بلند و زشت است. برخاسته منقار و هر دو پای او را برید. در نتیجه جناب لک لک جان به جان آفرین تسلیم نموده و بر زمین افتاد، پس او را از زمین برداشته به دیوار تکیه داده و گفت: حالا شدی مرغ حسابی!!!
با مطالعه این حکایت نغز و شیوا، حال و هوای برخی از تحولات چندی قبل کشورمان در ذهنمان تداعی یافته و چه بسا مصداقهای زیادی از این لک لک نگون بخت را در پیش چشم تجسم نماییم. نگاه سلیقهای و انحصارطلبیهای رایجی که امروز در بدنه حکمرانی کشورمان مشاهده مینماییم یکی از مصداقهای اصلی در تشابه به این لک لک نگون بدبخت است. شاید بهتر است اندکی مساله را بازتر نماییم ( البته لازم به ذکر است تعالی و پیشرفت همه جانبه این آب و خاک از آرزوهای اصلی هر ایرانی من جمله نویسنده حقیر نیز میباشد.) اما برویم به سراغ بدنه اصلی این حکایت...مهمترین چالش و دغدغه، چالش یا بهتر بگویم تقابل تلگرامیسم با سروشیسم، ایتائیسم و مابقی ایسمهای گرانقدر داخلی است. (باز هم لازم به ذکر است که نویسنده مخالفتی با تولیدات داخل و فناورانه نداشته، ندارد و نخواهد داشت). حال دو گروه را در جامعه مشاهده مینماییم:
اول: گروهی که پیرو مکتب تلگرامیست بوده و اعتقاد دارند که تولیدات داخل هنوز به بلوغ لازم برای به اصطلاح اجنبیها، یوزر فرندلی شدن( کاربر پسند. با پوزش از دوستان فرهنگستانی اما همین عبارت فقط به ذهن مخدوش نویسنده حقیر میرسد)، نرسیده است.
دوم: گروهی هستند که غیورمندانه اصرار بر استفاده از پیام رسانهای داخلی داشته و معتقدند باید با آزمون و خطا و حمایت همهجانبه، این جوان نابالغ را به بلوغ و تکامل رسانده و دست بیگانگان را کوتاه نماییم.
دیدگاه هر دو مکتب گرانقدر و قابل احترام است. اما نکته اصلی جای دیگریست...از دیدگاه این بنده ی خطاکار هیچ تقابلی میان این دو مکتب وجود نداشته و ندارد. اما نگاه سلیقهای و انحصارگرایی موجود در سیاستهای تدوین شده گاهی تقابلی تزریقی را ایجاد مینماید تا از لک لک موجود، مرغ مطلوب خود را به ثمر بنشاند. اما... آیا امروز خردجمعی پذیرای چنین لک لک کشی هایی هست یا خیر؟(چو دانی و پرسی سوالت خطاست!). بهتر است گاهی به جای ایجاد امواج آشفته در میان افکار عمومی و سیاستهایی مبتنی بر لک لک کشی، از مشارکت و افکار عمومی نیز بهره مند شویم. شاید اگر سر رشته بلوغ و زایندگی در تولیدات داخل را بدون اجرای سیاستهای زور و اجبار به اندیشه و فرهنگ عمومی واگذار میکردیم همان خردجمعی که امروز در موضعی تدافعانه قرار گرفته است ، از تبلیغ کنندگان اصلی تولیدات داخلی محسوب میشد. مرغ حسابی شدن را از گنجینه ی سیاست های گرانقدرمان خارج نماییم. خرد جمعی مسیر خود را خواهد یافت....پایان بخش این یادداشت را مزین به بخشی از بیانات گرانقدر رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان (و البته مسئولان محترم) می نماییم: " از اختلاف سلیقه خیلی نباید ترسید. اختلاف سلیقه چیز بدی نیست و اشکالی هم ندارد که حالا مثلا دو سلیقهی سیاسی وجود دارد، یک جوان به این سلیقه معتقد باشد، دیگری به آن سلیقه. آن چیزی که مضر است، اقدام بیفکر و بیمطالعه و تصمیمگیریهای سریع و جوشی شدن و بیمطالعه کار کردن است."