نویسنده: سهیلابانو!
هشدار: متن حاوی لفظ بسیار رکیک «خر» میباشد!
این داستان واقعیست!
در قوانین کشور آمریکا آوردهاند:
در آریزونا یا به قول مسئولینِ مردم: آروزینا!!، اصلا همان بلاد کفر و خلاص، یک انسانی وجود داشت که اتفاقا یک وان کهنه هم داشت اما فقط همین را نداشت! بلانسبت جمیع بندگان خالص و ناخالص خدا، یک خر هم داشت!
القصه شبها هنگامی که ساعتِ کارِ جناب خر تمام میشد با اجازه صاحب خوشمرامش جهت استراحت و تجدید قوای جسمانی خویش به داخل وان رفته و در آنجا ریلکس مینمود! این کار دیگر از عادات نامبرده شده و بدون جلوس در وان خوابش نمیبرد!
روزی از شبهای خدا که خر در حال استراحت در همان مکان مزبور بود، ناگهان سد شهر شکست و آب در همه جا روان شد! شهری که پطرس فداکار نداشته باشد وضعش همین میشود!
یعنی یک نفر نبود انگشت خود را در راه خدا اهدا کرده و در سوراخ سد فرو کند؟!!
همه مردم شهر به بلندیها رفتند تا خود را از این سیل خانمانبرانداز نجات دهند به جز جناب خر که در خوابی ناز فرورفته بود!
آب آمد و خر را برد! صاحبش که هم خر را از دست داده بود هم وان... ندا برآورد که:
آی مردم، تمام زندگیام را آب برد! به فریادم برسید که این سیل، خربرانداز است و خر من را با خود برده است!
مردم که دلشان به رحم آمده بود جُملگی بسیج شده تا خر را نجات دهند! تجهیزات و افراد زیادی وارد میدان شدند تا خر مظلوم را پیدا نمایند!
القصه خر صحیح و سالم پیدا شد و به صاحبش رسید اما چندین نفر در راهِ یافتنِ خر، جان خود را از دست دادند و تجهیزات زیادی از بین رفت و هزینه یافتنِ نامبرده از سیل بیشتر شد!
از آن روز به بعد در آروزینا قانونی بسیار اثرگذار(!!) وضع گردید که تا به امروز برقرار است:
ورود خر در وان پس از ساعت 19 ممنوع!!
ناگفته نماند خداروشکر ایرانی جماعت به جای وان یک «لگن قرمز» دارد که هیچ خری(!!) در آن جا نمیشود و نمیتوان این قانون را نیز همانند سایر قوانین، بومیسازی نمود! اما از آنجایی که متن بدون پیام اخلاقی امکان ندارد پس:
مراقب خرهای زندگیتان(!!) باشید که منجر به هزینه و صدمات زیادی در زندگیتان آن هم پس از ساعت 19 نشوند!