سهیلا رجایی
سهیلا رجایی
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

ولنتاین یا سپندارمذگان، مساله این نیست!!!

نویسنده: سهیلابانو



احتمالا شما خواننده گرامی که در حال اسکرول نمودن صفحه اصلی ویرگول می باشید ( از اتاق فرمان اشاره کردند به جای استفاده از واژه بیگانه و نامانوس اسکرول، پیمایش را استعمال و در اسکرول های خالصانه خویش، پیمایش را نیز یاد کنید!!)، با رسیدن به عنوان «ولنتاین» سریعا از نوشته اینجانب عبور کرده و در دل یقین نموده اید که باز یک نفر پیدا شده و دارد داد میزند ما خودمان سپندارمذگان داریم و چرا باید ولنتاین را پاس بداریم!!! باید عرض کنم که خیر، مگر ما مفتش ملت هستیم که بگوییم چه چیزی را پاس بدارند و چه چیزی را پاس ندارند، این دست دخالت ها در امور خصوصی ملت را کشورهای همسایه انجام می دهند نه ما! میگویید نه؟ مثال میزنم. در کتاب بی زمستان ازمنصور ضابطیان عزیز آمده است:

دخالت دولت تحت امر او (محترم امامعلی رحمان) در خصوصی ترین تصمیمات مردم، به بهانه ی فرهنگ سازی از عادت های همیشگی صاحبان قدرت است. برای مثال امامعلی رحمان دستور داده که عروسی ها فقط آخر هفنه ها برگزار شوند و هیچ عروسی ای نباید بیش از 150 نفر میهمان داشته باشد. پلیس به طور مرتب عروسی ها را رصد می کند که مبادا تعداد میهمانان بیش از این باشد. اما معمولا تعداد مهمان ها بیشتر است و اتفاق خاصی هم نمیفتد چون مردم و پلیس به یک راه حل توافقی رسیده اند: رشوه!

یادم می آید اولین باری که اسم ولنتاین به گوشم خورد تا مدت ها فکر میکردم، نامبرده تکنیک جدیدی برای مدیریت زمان در تست زنی می باشد!!! درست متوجه شدید اینجانب در مقطعِ شریفِ پیش دانشگاهی به سر میبردم که بطور اتفاقی با این واژه آشنا شدم و از آنجایی که آن زمان خبری از گوشی های هوشمند نبود تا در کمترین زمان ممکن گوگل را باز کرده و بگویم:

Hey Google!

و بلافاصله گوگلِ همیشه در صحنه پاسخ دهد:

Hi, I'm your Google…

و قص علی هذا...! و از آنجایی که این اصطلاح ناب را از یکی از اصلی ترین رقیبانم شنیده بودم، به منظور کم نیاوردن در عرصه ی رقابت های تنگاتنگ مدیریت تست زنی، بر ساعات مطالعاتم افزوده و گله ی چهارپایانِ محترم را با هم میزدم!!

زمان گذشت و بنده وارد دانشگاه شدم. درست در یکی از همان روزهای همیشگی که در حالِ کسبِ علم و دانش میبودم، مجددا واژه ی استراتژیکِ ولنتاین را شنیدم اما این بار به شیوه ای متفاوت! برادری در محیط دانشگاه به خواهری ولنتاین را تبریک گفت و شاخ گل قرمزی را تقدیم نمود!! اینجانب که تا آن زمان گمان میکردم ولنتاین تکنیکی بیش در تست زنی نبوده است با چشمانی گرد نامبردگان را می نگریستم که با ضربات پیاپی دوست خویش مبنی بر اینکه: نَدید بَدید، سوراخشون کردی!! به خودم آمدم!!!

تازه آن زمان پس از توضیحات بسیار گسترده ایشان، متوجه گمراهی خویش گشته که تمام عمر «ولنتاین» را «ولنتایم» میشنیدم و آن زمان در برهوت علم و دانش خویش با تمام قوا در تلاش بودم تا پولتیکِ حریف را خنثی سازم!!!

ولنتاین یا روز عشق ویروسی برآمده از افسانه ها و داستان های غربی می باشد که به دلیل عدم رعایت اصول بهداشتی بسیار حرفه ای، همانند استفاده از ماسک و شستن مکرر دست ها به ایران نیز رسید و سالیان سال است که قربانی می گیرد!! یکی از مهمترین اتفاقات در ولنتاین، دریافتِ خرس در ابعاد و سایزهای مختلف می باشد. در واقع روش برگزاری این رخداد بدین صورت می باشد که یک عدد خرسِ گنده، یه یک عدد خرسِ گنده ی دیگر، یک عدد خرس گنده تا کوچک (وابسته به عمق رابطه) را هدیه می دهد و سپس روز عشق را در کمال احترام به یکدیگر تبریک گفته و هر کدام سرمنزل مقصود را در پیش میگیرند تا روز عشق را به عشق دیگر خویش نیز تبریک گویند!!

هدف اینجانب از نوشتن این متن، معرفی، تایید و یا مذمت ولنتاین نبوده و مساله این نیست!!

مخاطب بنده تمامی مبتلایان به ویروسِ ولنتاین می باشند. دوستان گرامی تا دیر نشده از فروشگاه دیجی کالا و سایر فروشگاه های آنلاین خرس های خویش را خریداری نمایید چرا که در روزهای پایانیِ نزدیک به ولنتاین قیمت یک عدد خرس که ابعادی به اندازه یک موش کوچک دارد با قیمت یک آپارتمان مبله در کامرانیه تهران برابری خواهد کرد پس سریعا اقدام به خرید نمایید!!!! و من الله توفیق!


پانویس: سفرنامه های بسیار خواندنی منصور ضابطیان را از دست ندهید :)) پیشاپیش ولنتاین، سپندارمذگان، روز عشق، روز خرس و شکلات بر محبان مبارک :))
ولنتاینطنزحال خوبتو با من تقسیم کنبی زمستانخرس
فاقدِ هرگونه ارزشِ افزوده!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید